اثر هاله ای (HALO EFFECT) همان هالهی نورانی است که بالای سر فرشتههای کارتونی میبینید! آنها زیبا هستند، بال های سفید دارند و بالای سرشان یک هاله نورانی است، پس حتماً خوب و مهربان هستند و میشود به آنها اعتماد کرد!
اگر اینطور فکر میکنید باید گفت شما هم دچار خطای هالهای هستید. در این مقاله از مجله بوکاپو میخواهیم ببینیم چه اتفاقی در ذهن ما میافتد که هر فرد جذابی را میبینیم، تصور میکنیم خوشاخلاق، باشخصیت و بافرهنگ نیز هست و همین تصور اشتباه، عواقب سنگینی را در روابط عاطفی، شغلی و اجتماعی نصیب ما میکند.
اثر هاله ای چیست؟
اثر هاله ای زمانی اتفاق میافتد که ما به یک ویژگی خاص و یا حتی تصور ذهنی که داریم اجازه میدهیم بر قضاوت کلیمان تأثیر بگذارد.
برای مثال اگر شخص چاقی ببینیم ناخودآگاه احساس میکنیم، حتماً تنبل است یا اگر یک فرد اجتماعی و مهربان ببینیم، احتمالاً به نظرمان دوستداشتنیتر و باهوشتر به نظر میرسد.
خطای هاله ای باعث میشود ما به دلیل درکی که از یک ویژگی خاص داریم، سایر ویژگیها را با نوعی پیشفرض ذهنی قضاوت کنیم و با نوعی جهتگیری شناختی به جهان نگاه میکنیم.
شاید فکر کنید این هاله نقرهای چندان اثری روی شما ندارد، اما متأسفانه اشتباه میکنید! همه ما دوست داریم بر اساس تجربههای گذشته یا اطلاعات محدود، سریع قضاوت کنیم و تصمیم بگیریم و بهاحتمالزیاد نمیدانیم که این هاله نورانی و قشنگ چه تأثیری بر تمام جنبههای زندگی ما گذاشته است.
چرا باید به اثر هاله ای اهمیت بدهیم؟
این پیشفرضهای ساده زیرپوستی که هیچ زنگ خطری را در مغزمان به صدا در نمیآورد ما را به سادگی دچار خطای هاله ای و خطای تعمیم میکند.
زیرا بر اساس همین قضاوت اشتباه بیشتر روابطمان را بنا میکنیم، تصمیمات مهمی میگیریم و جلو میرویم. سپس در اغلب مواقع اوضاع بر خلاف انتظارمان پیش میرود و کمکم آن روی تاریک شخصیت انسانها خودش را نمایان میکند.
هرچه تصور اولیه ما که بر اثر از خطای هاله ای بهوجود آمده بود، با واقعیتی که بعدا آشکار میشود فاصله بیشتری داشته باشد، عواقب بیشتری را متوجه ما میکند.
احتمالا حالا که پایان داستان آشکار شد، اهمیت شناخت اثر هاله ای و توانایی تفکیک این قضاوتهای ظاهربینانه از واقعیت اشخاص و موقعیتها نیز شفاف شد. برای جلوگیری از عاقبت بد داستان، باید به ابتدای آن برگردیم و سر مار را تا کوچک است ببریم!
تمام آن قضاوتهای شهودی اولیه به عهده ذهن ناخودآگاه و پیچیده ماست! پس کلید اصلی همانجاست. قدم اول این است که با ضمیر ناخودآگاه و کارکرد آن بیشتر آشنا شویم، سپس برگردیم و کنترل قضاوتهایمان را بدست بگیریم.
تاریخچه اثر هاله ای
جالب است بدانید که اصطلاح اثر هاله ای از نقاشیهای تاریخی و مذهبی گرفتهشده است. نقاشیهایی که در آن اشخاص مقدس با هالهای دور سرشان نشان دادهشدهاند. این هاله نشان میدهد که آنها اشخاص خوبی هستند و ما را وادار میکند دید خوبی به آنها داشته باشیم.
تاریخچه اثر هاله ای به صدسال پیش و تحقیقات یک روانشناس آمریکایی به نام ادوارد آل ثورندایک برمیگردد. ادوارد ثورندایک در یکی از تحقیقاتش از افسران ارتش خواست تا سربازها را از نظر هوش، هیکل، رهبری و شخصیت رتبهبندی کنند، البته بدون اینکه با آنها صحبت کنند!
وقتی تحت تأثیر خطای هاله ای هستیم، اشخاص را میان همان نور مقدس نقاشیها میبینیم با این تفاوت که این هاله توسط درک ما ایجادشده و واقعیت ندارد. حالا که با اثر هاله ای آشنا شدهایم حدس زدن نتایج آزمایش خیلی سخت نیست.
او به این نتیجه رسید که مردم میتوانند با یک ویژگی برجسته دید مطلوبی نسبت به کل شخصیت فرد پیدا کنند و اسم این حالت را اثر هاله ای گذاشت. انکار نمیکنیم که جذابیت ظاهری میتواند یکی از ویژگی های افراد کاریزماتیک باشد، اما این جذابیتها نباید تمام تصمیمات مهم ما را تحت تاثیر قرار دهند.
خطای هاله ای میراث اجداد ماست
اثر هاله ای چیزی نیست که صدسال پیش به وجود آمده باشد. ما این ژن را از اجدادمان به ارث بردیم. سرخپوستان، غارنشینان و انسانهای اولیهای که پر از باورهای هالهای بودند.
به این مثال دقت کنید: کسی قدبلندتر است، گوشت بیشتری خورده پس حتماً شکارچی بهتری هم هست! البته در صندوقچه ژنهایمان، داستانهای جالب دیگری نیز وجود دارند.
مطالعه ژنها ثابت کرده است که همه انسانها از نسل خانواده سلطنتی هستند، رد پای رفتارهای اکتسابی که با زور و زحمت درون خودمان نهادینه میکنیم نهایتا تا دو نسل بعد در ژنهای ما وجود خواهد داشت.
کتاب تاریخچه همه انسان هایی که تا کنون زیسته اند یکی از جذابترین کتابهاییست که با مطالعه آن میتوانید در زمان سفر کنید و ببینید کدام ژنها را از انسانهای اولیه در خودتان دارید.
اثر هالهای در ازدواج
«آدمها شبیه صورتهایشان نیستند». هر آدمی یک معمای حل نشده است و همین معادله روابط عاطفی و ازدواج را پیچیدهتر میکند.
ما یک پرنس یا پرنسس را میبینیم که هالهای طلایی دور سرش میدرخشد و با تمام جهان فرق میکند. اما آیا واقعا فرق میکند؟ چقدر احتمال دارد روزی با جنبهای از او روبهرو شویم که نقطه مقابل تمام تصورات ماست؟
ازدواج مهمترین، بلندمدتترین و صمیمانهترین قرارداد بین دو شخص است که با میل و انتخاب خودمان تعهد به آن را به جان میخریم. بنابراین بهدست آوردن شناخت نسبی خوب از طرفین این قرارداد عاطفی، تقریبا مسئله مرگ و زندگی است.
قبل از ازدواج، بسیاری از زوجها بهسختی میتوانند ویژگی یا ویژگیهای بد همسر آیندهشان را ببینند. آنها واقعاً فکر میکنند ازدواج به آن سختی که دیگران میگویند نیست، ولی بعد از گذشت زمان کوتاهی ناگهان احساس میکنند چقدر از هم دور هستند.
«عشق در نگاه اول» را میتوانیم «خطای هاله ای در نگاه اول» بنامیم. در غیر این صورت چه دلیل دیگری دارد که یک دل نه صد دل عاشق کسی که شناخت کافی از شخصیت و ویژگیهایش نداریم، بشویم؟
برای اینکه در دام این خطا گرفتار نشوید، پیشنهاد میکنیم ۳ مرحله مهم زیر را قبل از تصمیمگیری نهاییتان انجام دهید:
تا بهدست آوردن شناخت کافی از خودتان، صبر کنید
اگر شما به عنوان طرف اول این قرارداد عاطفی، شناخت کافی و عمیقی از خواستهها، تمایلات، انگیزهها و تله های روانی خودتان بهدست نیاورید، ریسک وارد شدن به روابط عاطفی اشتباه را افزایش میدهید.
حتی اینکه چه شخصی در نگاه اول و صرفا بر اساس معیارهای ظاهری برایتان جذاب باشد یا نباشد را انگیزههایی در لایههای پنهان روان شما کنترل میکند که شاید امروز از آنها آگاه نباشید.
اما فرآیند خودشناسی یک فرآیند مادامالعمر است که باید با سبک زندگی شما عجین شود. هرچه بیشتر آشنایی با دنیای درونتان را به تعویق بیندازید، با تصمیمات اشتباه بیشتری فرصتهای زندگی را از دست میدهید.
پیشنهاد میکنیم زمان را از دست ندهید و قدم اول را با مقاله خودشناسی بردارید. کتابهای ارزشمندی در این مقاله معرفی شدهاند که در این مسیر بهترین همراهان و راهنمایان شما خواهند شد.
پیشنهاد مطالعه: اثر هاله ای چیست و چگونه ما را در شناخت دیگران به اشتباه میاندازد؟مهارت های کافی برای شناخت دیگران بدست بیاورید
هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست. اگر مرحله قبل را به درستی طی کرده باشید، احتمالا گاهی با جنبههایی از شخصیت خودتان مواجه شدهاید که شما را متعجب کرده است.
با این پیش فرض، سعی کنید مهارتهای کافی برای شناخت دیگران را از روشهای مختلف بدست آورید. مطالعه کنید، دورههای آموزشی شرکت کنید و مهمتر از همه؛ در رابطه با دیگران هوشیار باشید و تجربه کسب کنید.
مالکوم گلدول نیز در کتاب گفت و گو با غریبه ها راهکارهای مؤثری برای شناخت حقیقت دیگران برایتان دارد که پیشنهاد میکنیم در اولین فرصت نکات کلیدی آن را مرور کنید.
با خودتان بی رحمانه صادق باشید و موقعیت را شفاف ببینید
پس از گذراندن دو مرحله قبل، قطعا نسخه جدید و بهتری از خودتان خواهید بود که دیدگاه و قضاوتهایش زمین تا آسمان با نسخه قبلی متفاوت است. حتی برداشتهایی که از ظاهر موقعیتها و افراد دارید نیز عمیقتر و پختهتر است.
در این مرحله تنها یک چیز میتواند دوباره شما را در دام اثر هاله ای بیندازد؛ فریب دادن خودتان. گاهی بسیار مشکل است که بر احاساستمان غلبه کنیم و بپذیریم که واقعیت شخص مقابل با تصورات ما متفاوت است.
دو کتاب هنر شفاف اندیشیدن و کتاب دروغ هایی که به خود می گوییم برای اینکه آخرین مرحله را نیز با موفقیت پشت سر بگذارید کمکتان میکنند.
اثر هاله ای در مصاحبه
مصاحبههای کاری یکی از پراسترسترین قرارهای زندگی هرکسی هستند. ما سعی میکنیم لباس مناسبی بپوشیم، ظاهر خوبی داشته باشیم و مسلط صحبت کنیم. چون همهی ما در ناخودآگاه به اثر هاله ای در مصاحبه اعتقاد داریم.
واقعیت این است که در یک مصاحبه، همهچیز به مدل ارائه دادن شما برمیگردد. صاف ایستادن، تماس چشمی و دست دادن محکم، همه نشاندهنده اعتمادبهنفس و آمادگی شما هستند.
اینها سیگنالهایی هستند که بر طرف مقابل تأثیر میگذارند. بنابراین پیشنهاد میکنیم روی فن بیان، مدیریت استرس و تکنیک های زبان بدن؛ که هر سه مورد شعاع هاله ای شما را تحت تاثیر قرار میدهند، کار کنید.
پیشنهاد مطالعه: اثر هاله ای چیست و چگونه ما را در شناخت دیگران به اشتباه میاندازد؟وقتی جادوی هاله ای از بین میرود…
اثر هاله ای برای بدست آوردن شغل مورد علاقهتان مهم است اما خیلی زود با شروع پرسشهای مصاحبهگر درباره مهارت های نرم و سخت شما، اثر خود را از دست میدهد.
پس بهتر است فقط به آراستگی ظاهری تکیه نکنید. آمادگی قبل از مصاحبه کاری خیلی مهم است. اگر از قبل میدانید که مصاحبهکننده چه کسی است، تا جایی که میتوانید از طریق لینکدین و وبسایت شرکت درباره او اطلاعات کسب کنید.
هرچه بیشتر نشان دهید که سازمان، مأموریت آن و همچنین اهمیت فردی که با او صحبت میکنید را درک میکنید، اثر هالهای بهتری روی دیگران میگذارید. اگر بتوانید نقاط مشترکی بین خود و مصاحبهکننده پیدا کنید، یک گام جلو میافتید.
ما رفتار افراد شبیه به خود را خیرخواهانهتر از دیگران میبینیم. همشهری بودن، فارغالتحصیل شدن از یک مدرسه یا حتی علایق مشترک میتواند کمککننده باشد.
همه نکات مهم دیگری که برای موفقیت در مصاحبه شغلی تان نیاز دارید را در صفحه زیر جمعآوری کردهایم. روی لینک زیر کلیک کنید و پیش از مصاحبه آنها را مرور کنید:
پیشنهاد مطالعه: اثر هاله ای چیست و چگونه ما را در شناخت دیگران به اشتباه میاندازد؟اگر هیچ چیز خوب پیش نرفت…
با وجود همهی تلاشها ممکن است نه اثر هاله ای نه مهارت های نرم و نه تخصصتان نتیجه مصاحبه را به نفع شما تمام نکند. ممکن است چند دقیقه دیر به مصاحبه برسید، یا لکهای روی لباس خود پیدا کنید یا کنترل استرستان را از دست بدهید.
در این صورت فقط تلاش کنید اشتباهات خودتان را صادقانه و بیطرفانه بررسی کنید و از آنها در جهت پیشرفت درس بگیرید.
پیشنهاد مطالعه: اثر هاله ای چیست و چگونه ما را در شناخت دیگران به اشتباه میاندازد؟اثر هالهای در مدیریت
به یک شرکت، کارخانه یا یک محصول فکر کنید که همیشه به نظرتان بهترین بوده است. این شرکت احتمالاً فروش عالی، سود بالا و عملکرد خوبی دارد. در این شرایط همه فکر میکنند که این مجموعه چقدر حرفهای عمل میکند.
حالا زمانی را تصور کنید که همان شرکت دچار بحران میشود. همه بهسرعت به این نتیجه میرسند که استراتژی شرکت اشتباه بوده است، کارمندان آن ناگهان به افراد ازخودراضی تبدیل میشوند که مشتریان خود را نادیده میگیرند.
شاید چیز زیادی در آن شرکت تغییر نکرده باشد، اما هالهای که نحوه درک ما از استراتژی، رهبران، کارکنان، فرهنگ و همهچیز را شکل میدهد، حالا تغییر کرده است.
شرکت من از بیرون چگونه به نظر میآید؟
مدیران عاقل میدانند که باید مراقب اثر هاله ای باشند. آنها دائم از خود میپرسند: اگر من مدیر این شرکت نبودم، نظرم در مورد آن چه بود؟ اگر من از چالشهای این شرکت خبر نداشتم، در مورد فرهنگ، اجرا یا مشتری مداری آن چه فکری میکردم؟ شرکت من از بیرون چگونه به نظر میآید؟
یک مدیر موفق میداند که قضاوتهای عامه مهمترین سندهایی هستند که عملکرد یک شرکت را منعکس میکنند، قضاوتهایی که تحت تأثیر اثر هاله ای گرفته میشوند.
وقتی هاله اطراف شرکت سیسکو ناپدید شد
آیا تابهحال اسم شرکت سیسکو سیستمز به گوشتان خورده است؟ در اواخر دهه نود این شرکت یکی از بهترینهای بازار بود. روزنامهها، خبرها و تحقیقات پر بود از خبرهایی درباره استراتژی درخشان، مدیریت ماهرانه خرید و مشتری مداری بیهمتای سیسکو سیستمز!
اما وقتی حباب فناوری ترکید، سیسکو ناگهان با بحران مواجه شد. همان روزنامهنگاران و محققان حالا ادعا میکردند که سیسکو دارای یک استراتژی معیوب، مدیریت اشتباه و روابط ضعیف با مشتری است.
البته سیسکو واقعاً تغییر چندانی نکرده بود، بلکه کاهش عملکرد آن باعث شده بود مردم به این شرکت نگاه متفاوتی داشته باشند. جالب است بدانید که سیسکو هنوز هم یکی از شرکتهای پیشرو در فناوری است.
اثر هاله در رفتار سازمانی
همهی ما گاهی به شکل آگاهانه و گاهی ناخودآگاه جهتگیریهای اشتباه داریم و این کاملاً طبیعی است. هرچه باشد ما زیر لایهای از احساسات زندگی میکنیم. ما نمیتوانیم شبیه رباتها فکر کنیم.
اما گاهی این قضاوت که حالا آن را به اسم اثر هاله ای در تصمیمگیری میشناسیم میتواند باعث تصمیمهای نادرست، رنجش و ناآرامی در محل کار شود. بهخصوص اگر شما یک مدیر باشید!
برای مثال یک مدیر ممکن است بهطور ناخواسته در مورد پاداش دادن به کارمندان بیانصافی کند. مثلاً کارمندی که از عهده یک پروژه بهخوبی برآمده است، میتواند تأثیر ماندگاری بر مدیر بگذارد.
هالهای که دور این کارمند را گرفته باعث میشود اشتباهاتش کمتر از دیگران دیده شود. اگر دیر سرکار بیاید، در جریان کار اشتباه کند یا رفتار بدی نشان دهد، مدیر فکر میکند، همهی اینها تصادفی هستند و همچنان او را بهعنوان یک کارمند عالی میبیند. در چنین حالتی شما دچار اثر هاله ای در ارزیابی عملکرد شدهاید.
چنین نگاهی جدا از تأثیرگذاری بر عملکرد کل تیم، باعث میشود دیگران احساس بیارزشی کنند. حتی گاهی ممکن است نسبت به آن کارمند طلایی احساس نفرت پیدا کنند.
تصمیمگیری در مورد اینکه چه کسی سزاوار ترفیع است تصمیم سختی است. شما باید مطمئن شوید که همه حقایق را میدانید و توسط هاله مسحور نشدهاید. باید چیزی بیش از یک عملکرد عالی را در نظر بگیرید. آیا کارمند شما در تمام این سال یک کارمند خوب بوده است؟ آیا کسی وجود دارد که برای ترفیع سزاوارتر باشد؟
هر فردی باید این شانس را داشته باشد که در محل کار خود بدرخشد، حتی اگر قبلاً باهمکارانش درگیر شده باشد یا بارها در کار شکستخورده باشد. بهعنوان یک مدیر تلاش کنید بهجای نقاط ضعف کارمندان روی جنبههای مثبت آنها تمرکز کنید.
البته این به آن معنا نیست که گرفتار اثر هالهای در مدیریت شوید. شاید عجیب باشد اما زیر نظر گرفتن کار و ارزیابی عملکرد یک نفر میتواند اثر هالهای را از بین ببرد. علاوه بر این، کارایی بیشتری در محل کار فراهم میکند و اثر هاله ای را در رفتار سازمانی کارمندان از بین میبرد.
اثر هاله ای گاهی میتواند قضاوت را به حدی مختل کند که شما بهراحتی گول بخورید و افراد اشتباه را استخدام کنید. تأثیر خطای هاله ای در استخدام کارکنان گاهی آنقدر زیاد است که ما بهجای مجموعهای از افراد با لایههای مختلف استعداد و توانایی، با یک شرکت یکبعدی مواجه میشویم.
اگر در حال استخدام هستید، فهرستی از شرایط لازم برای هر نقش را بنویسید و نامزدها را بر اساس این لیست ارزیابی کنید. اگر اهداف و انتظاراتتان روشن و دقیق باشد، شما یکی از بهترین راهها برای از بین بردن اثر هاله ای را پیدا کردهاید.
یک راهکار خوب دیگر برای جلوگیری از این اثر میتواند این باشد که یک تیم رزومهها را بررسی کند و تیم دیگری میتواند مصاحبهها را انجام دهد.
درهرصورت بهعنوان یک شرکت، یک مجموعه یا حتی یک مدیر قوی برای رهایی از این اثر در ارزیابی عملکرد تلاش کنید تا ساختار شرکت را بر اساس عملکرد بچینید نه بر اساس درک ناقص انسانی.
اثر هالهای در بازاریابی
اگر شما یک بازاریاب، یک فروشنده یا تبلیغکننده حرفهای باشید بدون اینکه بدانید از همین اثر استفاده میکنید. تقریباهمهی بازاریابها میدانند که اگر محصولشان را به یک فرد یا محصول جذاب مرتبط کنند میتواند ارزش درک شده آن محصول را بالا ببرند.
استفاده از افراد مشهور
یک مثال برای اثر هاله ای در بازاریابی، افراد مشهور هستند. ما سالهاست که عادت کردهایم بازیگران، فوتبالیستها و خوانندگان را در حال تبلیغ کردن ببینیم. مهم نیست که فلان فوتبالیست واقعاً از این کرم استفاده میکند یا نه!
اگر تبلیغات نشان میدهند که افراد مشهور این گزینه را پیشنهاد میکنند پس حتماً باید شگفتانگیز باشد. این یعنی شما گول اثر هاله ای را خوردهاید. بیایید صادق باشیم، استفاده از مدلهای جذاب برای تبلیغ عطر، لباس و هر محصول دیگری همیشه مؤثر است.
طراحی وبسایت
البته نباید تمام گناه را به گردن افراد مشهور انداخت. گاهی خطای هاله ای در تجارت به خود محصول برمیگردد. برای مثال طراحی یک وبسایت اثر خیلی زیادی در خرید شما از آن دارد. گاهی اوقات، وبسایتهای زیبا باعث میشوند احساس کنیم حتی چیزهای بدشان هم خوب است.
اثر هاله ای در طراحی سایت باعث میشود مردم در سایت احساس امنیت کنند. برداشتهای اولیه بهصورت آنلاین خیلی مهم هستند. شما فقط ۵۰ میلیثانیه فرصت دارید تا نظر کاربران جلب کنید. ۵۰ میلیثانیه برای اینکه دوستداشتنی باشید و یا صفحه وبسایتتان بسته شود.
شما بهعنوان یک تاجر، یک بازاریاب یا فروشنده حرفهای باید بدانید که مردم واقعاً از طریق یک فرآیند استدلال منطقی درباره محصولتان تصمیمگیری نمیکنند.
بازاریابی هالهای به سبک اپل
شاید بهترین مثال برای اثر هاله ای، شرکت اپل باشد. بخش بازاریابی اپل از بسیاری جهات نابغه است. در سال ۲۰۰۵، اپل بخش قابلتوجهی از بودجه بازاریابی خود را روی آیپاد متمرکز کرد.
اگر آن سالها را به یاد داشته باشد، بدون شک تبلیغات آیپاد، کمپینها و بمباران تبلیغات آیپاد را به یاد میآورید. آیپاد همهجا بود و اگر صاحب آن نبودید، احساس میکردید که چیزی در زندگیتان کم است.
اما چرا آیپاد؟ چرا اپل روی محصولات گرانتری مثل رایانههای شخصی، نرمافزار و موبایل تمرکز نکرد؟ ماجرا عجیبتر از چیزی است که فکر میکنید. فروش اپل در سال ۲۰۰۵ ناگهان ۳۸ درصد بیشتر شد! و این فقط مربوط به آیپاد نبود، درواقع آیپاد و آیتونز فقط بخش کوچکی از این درصد بودند.
در حقیقت اپل با آیپاد که محصول کوچک، محبوب و به نسبت ارزانتری بود توانست به بازار مسلط شود. اینجا بود اثر هالهای در بازاریابی خودش را نشان داد. مردم اپل را مبتکرترین، بهترین و آیندهنگرترین انتخاب میدانستند.
این دیدگاه مانند یک هالهی نورانی به تمام محصولات اپل سرایت کرد. شما میتوانید همین استراتژی را در هر صنعتی ببینید. به یاد داشته باشید که رستورانها معمولاً محبوبترین غذاها را تبلیغ میکنند. نه گرانترینها را!
اثر هاله ای زمانی اتفاق میافتد که یک ویژگی خاص از یک فرد، یک محصول، یک اثر و .... بر قضاوت کلی ما از آن تأثیر بگذارد. مثل زمانی که فکر میکنیم یک فرد زیبا حتماً اخلاق خوبی دارد یا یک رستوران شیک غذای بهتری سرو میکند.
نظریه هاله ای اولین بار توسط روانشناس آمریکایی به نام ادوارد آل ثورندایک مطرح شد. او در یکی از تحقیقاتش از افسران ارتش خواست تا سربازها را از نظر هوش، هیکل، رهبری و شخصیت رتبهبندی کنند. در نهایت متوجه شد سربازانی که قدبلندتر و جذابتر بودند به شکلی غیرمنطقی باهوشتر و بهتر رتبهبندی شده بودند! او به این نتیجه رسید که مردم میتوانند با یک ویژگی برجسته دید مطلوبی نسبت به کل شخصیت فرد پیدا کنند و اسم این حالت را اثر هالهای گذاشت.
قدم برای غلبه بر اثر هاله ای پیدا کردن شناخت کافی از خود و طرز فکرمان است. در مرحله بعد باید قضاوتهایمان را بررسی کنیم و ببینیم کدام تعصبات فکری و جهتگیریها قضاوتهایمان را تحت تاثیر قرار میدهند.