راز موفقیت چیست؟ ۱۰ عامل موفقیت در زندگی

هر کدام از ما حداقل برای یک بار هم که شده از خودمان پرسیدیم راز موفقیت چیست. از طرفی وقتی به افراد موفق نگاه کرده‌ایم برایمان سؤال شده است که آن‌ها چه راهی را طی کرده‌اند. برای پیدا کردن جواب درباره زندگی آن‌ها خوانده‌ایم و بعد به خودمان گفته‌ایم: «حالا که آن‌ها توانستند در راهشان موفق شوند ما هم می‌توانیم این کار را انجام دهیم.» استفاده از تجربیات دیگران کار بسیار خوبی است، انگیزه گرفتن از کارهای آن‌ها هم ویژگی بسیار مفیدی محسوب می‌شود، امّا آیا شرایط ما با شرایط آن‌ها برابر بوده است؟ آیا ما باید همان کار را بکنیم و همان تصمیمات را بگیریم؟ از طرفی باید بپرسیم آیا هیچ نقطه اشتراکی بین ما و آن‌ها وجود دارد؟ قرار است بوکاپو در این مطلب نکات اساسی موفقیت را بر اساس دید واقع‌بینانه به شما بگوید. در پایان این مقاله می‌توانید بفهمید که موفقیت به چه ابزارهایی نیاز دارد و از طرفی راز موفقیت افراد موفق در چه چیزهایی خلاصه می‌شود. اما قبل از مطالعه آن، پیشنهاد می‌کنیم نکات کلیدی کتاب هفت قانون معنوی موفقیت را مرور کنید.

راز موفقیت در زندگی

برای موفقیت در زندگی می‌توان کارهای جزئی زیادی انجام داد. اما اگر این جزئیات بر اساس ساختن ساختارهای کلی برای خلق یک زندگی موفق نباشد، بعد از مدتی ما می‌مانیم و بهبودهای حداقلی. از طرفی اگر دست بگذاریم روی این ساختارهای کلّی و بر روی آن‌ها کار کنیم، آن موقع است که جایگاه تمام رفتارهای جزئی برای موفقیت را هم خواهیم شناخت. ادامهْ بحث ما دربارهٔ این کلیت‌ها خواهد بود.

افزایش بهره‌وری و مدیریت زمان

زمان بنیادی‌ترین پدیده زندگی تمام انسان‌هاست. شما نمی‌توانید آن را حذف کنید و حتی نمی‌توانید از آن خارج شوید یا تأثیر آن را از بین ببرید. ما موجوداتی تاریخی هستیم و در درون فرهنگ که خودش زادۀ تاریخ است زندگی می‌کنیم. این یعنی نیاز داریم که خودمان را با زمان هماهنگ کنیم. بر همین اساس باید بگوییم که هیچ موفقیتی بدون مدیریت زمان وجود ندارد. ما همیشه شنیده‌ایم که آدم‌های بزرگ زمانشان را خیلی دقیق مدیریت می‌کنند. ما حتی برنامه روزانه برخی از آن‌ها را در شبکه های اجتماعی دیده ایم. البته بین آدم‌های بزرگ و نابغه، کسانی بوده‌اند که شاید خیلی هم منظم عمل نمی‌کردند و در کارشان بسیار غرق می‌شدند. اگر شما هم جزء این دسته هستید باید در مورد مدیریت زمانتان بیشتر فکر کنید. از جمله مواردی که باید انجام دهید تهیه چک لیست برای کارهای روزانه و البته برنامه‌های ماهانه و هفتگی است. اگر نمی‌دانید چگونه کارهایتان را الویت‌بندی کنید، خلاصه کتاب چک لیست اهمیت و کاربرد تهیه چک لیست را به خوبی برایتان شرح می‌دهد. از طرفی باید بدانید که برنامه‌ریزی شرط مهم مدیریت زمان است. برای برنامه‌ریزی هم نیاز دارید که به ویژگی‌های شخصی خودتان واقف باشید. با این کار می‌توانید نقاط ضعفتان را بشناسید و بدانید که کجا در برنامه‌هایتان اختلال ایجاد می‌کنند. اینجاست که باید تکنیک‌های بهره‌وری را عملی کنید. در واقع، مدیریت زمان برای افزایش بهره‌وری در کار هم باید عملی شود. افزایش بهره‌وری هم وابسته است به یک برنامه‌ریزی معقول، منعطف و قابل اجرا. پس نکته مهم این است که نباید خودتان را مثل یک ماشین در نظر بگیرید و از طرفی به برده زمان تبدیل شوید. مدیریت زمان و بهره‌وری زمانی معنادار هستند و وقتی به موفقیت منجر می‌شوند که شما مجبور نباشید ابعاد انسانی خود را زیر پا بگذارید. البته که اگر این کار را بکنید آنچه اسمش را موفقیت می‌گذارید، صرفاً شیوه‌ای از فرسوده‌ ساختن خود است.

ایجاد روابط و یادگیری مهارت‌های اجتماعی

یکی دیگر از تجهیزاتی که برای موفقیت نیاز داریم ایجاد روابط حرفه‌ای است. ارتباط با دیگر انسان‌ها می‌تواند باعث شود که ما جهانی جز جهان خودمان را بشناسیم و از آن تجربه کسب کنیم. واقعیت این است که ما همه راه‌ها را نمی‌توانیم برویم و از همه چیز نمی‌توانیم تجربه داشته باشیم. برای مثال، خیلی وقت‌ها یک جمله از یک دوست می‌تواند باعث شود درباره تصمیماتمان تجدید نظر کنیم. ایجاد یک شبکه ارتباطی، دنیایی از امکانات را هم به ما خواهد داد. این ارتباطات البته فقط در مورد زندگی حرفه‌ای مطرح نیستند بلکه زندگی شخصی ما را هم متحول می‌کنند. برای برقراری ارتباط هم باید به مهارت‌های اجتماعی مجهز شویم ؛ یعنی آن دسته از توانایی‌هایی که به ما در برقراری ارتباط و پایدارسازی آن‌ها کمک می‌کنند. این مهارت‌ها شامل طرح مسئله و ایده در جمع، همکاری‌های تیمی، توان حل مسئله در تیم، انعطاف‌پذیری در ارتباط با دیگران و ایده‌پردازی می‌شوند.

پرورش توانایی مدیریت و رهبری در خود

یکی دیگر از توانایی‌های مهمی که می‌تواند در رسیدن به موفقیت نقش ایفا کند توانایی مدیریت‌کردن و رهبری است. برای به دست آوردن این مهارت، ابتدا لازم است که اصول مدیریت و رهبری را بشناسیم. امّا واقعیت این است که هیچ‌کس با یادگیری این اصول لزوماً مدیر یا رهبر خوبی نمی‌شود؛ بلکه مدیر یا رهبر خوب آن کسی است که از نقاط قوت خود شناخت کامل دارد و می‌تواند با دیدی انتقادی نقاط ضعفش را برطرف کند. این را مرحله خودشناسی مدیر می‌نامیم. تسلط کامل بر یک حیطه کاری، یکی دیگر از شروط توانایی مدیریت ‌کردن است. دانش باعث ایجاد قدرت در شما برای رهبری دیگر افراد می‌شود. پس یادگیری مداوم در حیطه تخصصی، یکی دیگر از مراحل رسیدن به جایگاه یک رهبر خوب است. از طرفی رهبر یا مدیر موفق آن کسی است که بتواند خودش را مدیریت کند و در جایگاه یک الگو برای دیگران هم قرار بگیرد. شما چه در یک سطح کوچک کار کنید و چه مدیر یک سازمان بزرگ باشید، نیاز دارید که مهارت مدیریت کردن را یاد بگیرید. این مهارت در زندگی شخصی شما هم نقش ایفا خواهد کرد.

شناخت خود

یکی از راه‌های شناخت خود، فهم مشخص و دقیق وضعیت‌های روانی است. اگر شما بدانید چگونه رفتار می‌کنید یا اینکه شخصیت شما جزء کدام یک از انواع شخصیت است، می‌توانید بدانید باید در کدام حوزه به دنبال موفقیت باشید. اینجاست که نه ‌تنها اعتماد به نفس و عزت نفس به دست می‌آورید، بلکه در رویارویی با وضعیت‌های دشوار از پیگیری دست نمی‌کشید. از طرفی در هر مرحله و با هر چالش، ابعاد خود را خواهید شناخت. در واقع، شناخت خود یک کار دائمی است و زمانی ممکن می‌شود که فرد خودش را در انواع فرآیندها و کنش‌ها قرار دهد. خودتان می‌دانید که این کار چه تجربه‌ای به زندگی شما اضافه می‌کند. با این وصف، خودشناسی عملی راهی است چند وجهی، منعطف و البته لذت‌بخش. از طرفی در این راه با شناخت خلق و خوی خود، می‌توانید زندگی شادتری را تجربه کنید.

رشد و توسعهٔ مهارت‌های فردی

هیچ موفقیتی بدون مهارت ممکن نیست. کسب مهارت یک فرآیند است. پس مهم‌ترین کار، پیگیری و کنار نکشیدن است. یادگیری مهارت البته باعث رشد فردی شما هم خواهد شد. وقتی یک مهارت را بلد باشید آدم‌های زیادی دنبالتان خواهند آمد و این یعنی قرار گرفتن در موقعیت‌های متنوع زندگی. در واقع، با مهارتتان در انواع و اقسام شکل‌های زندگی می‌توانید سفر کنید. از طرفی می‌دانید که هیچ سفری بدون لذت نیست، اینجاست که مهارت شما باعث ایجاد حس موفقیت و شادی خواهد شد. نکته مهم این است که همیشه باید مهارت را توسعه داد؛ به‌خصوص در جهانی که هر روز در حال تغییر است. بنابراین، توسعه مهارت‌ها باعث همیشه نو بودن و جذابیت زندگی شما خواهد شد. آیا این موارد خودشان سازنده موفقیت و احساس خوشبختی نیستند؟

راز موفقیت افراد موفق

حالا می‌رسیم به بحث جذاب رازها و ابزار موفقیت بزرگان. تقریباً می‌شود گفت که در بالا به اصول کلی موفقیت در زندگی افراد بزرگ اشاره کرده‌ایم. البته هر کدام از آن‌ها سبک مشخصی را به کار گرفته‌اند و از این به بعد، شما هم هر چه درباره آن‌ها می‌گوییم را باید بر اساس سبک منحصربه‌فرد خودتان تنظیم کنید. اصلاً یکی از اصول موفقیت، تقلید نکردن است. اصل بعدی نیز خلاقیت نام دارد؛ هر دوی این‌ها بستگی دارند به احترام به خود و علایقی که یک فرد در وجود خویش می‌پروراند.

عشق‌ورزی به کارهای خود

نماد عشق‌ورزی به افکار و کارهای خود، بیل گیتس است. حتماً شنیدید که او بارها رمز موفقیت خودش را عشق به کارهایی معرفی کرده است که دوست داشته انجامشان بدهد. او می‌گوید لذت بردن از کار با هیچ شکلی از ثروت قابل مقایسه نیست. به همین دلیل هم همه را دعوت می‌کند به اینکه به خودشان ایمان داشته باشند و راه‌های خلاقانه خود را بسازند.  

زندگی خلاقانه و رفتن به دنبال رؤیاهای خود

یکی از بزرگ‌ترین رویاپردازان قرن ما استیو جابز بود. مردی که به‌ سادگی عشق می‌ورزید و همان‌قدر صریح و ساده رؤیاهایش را می‌ساخت. او همیشه افراد را از تقلید کورکورانه دور می‌کرد و به آن‌ها می‌گفت که نباید بگذارید آنچه کهنه است زندگی شما را در خودش ببلعد. این کار با ارزش قائل شدن برای افکار و نوع وجودتان عملی می‌شود. شما زمانی می‌توانید بفهمید باید چگونه به دنبال رؤیاهایتان بروید که به حس درونی خودتان و راهی که پیش پایتان می‌گذارد، اعتماد کنید. در واقع، یکی از ۱۳ کاری که افراد هوشمند انجام نمی‌دهند، همین بی‌اعتنایی به حس درونی خود است.

ریسک‌پذیری و فکر کردن به کارهای بزرگ

یکی از شاهراه‌های تغییر دادن زندگی، ریسک‌پذیری است. عبور از انفعال و خستگی ناشی از هیچ کار نکردن، گاهی وقت‌ها نیاز دارد به یک اقدام قهرمانانه. یکی از کسانی که قهرمان دوران خود بود، مارک زاکربرگ است. او همه را به برداشتن قدم‌های بزرگ و پیدا‌کردن راه‌های جدید و تجربه‌های متفاوت دعوت می‌کند. البته یادتان باشد اگر در این راه، یک ذهن حواس جمع را در خود پرورش دهید، ریسک‌پذیری ساده‌تر می‌شود.  

حل مسائل با وفاداری به خود

اگر با خودمان صادق باشیم، به ایده‌هایمان وفادار بمانیم و مسئولیت تمام تصمیماتمان را بپذیریم، آنگاه می‌توانیم به‌ راحتی مسائل را حل کنیم و دیگران هم برای حل مسائلشان به سراغ ما می‌آیند. برنی الکستون یکی از آدم‌هایی است که این ویژگی را دارند. او مدیر مسابقات اتومبیلرانی فرمول یک است و همیشه تأکید دارد که علاوه بر صداقت، وفاداری و مسئولیت‌پذیری باید هر روز از زندگی را به حل یک مسئله گذراند. با این شرایط است که شما می‌توانید در هر موقعیتی به خود بگویید: تو کامیاب می‌شوی.  

اهمیت دادن به سلامتی

باید یاد بگیرید که با بدن خود مهربان باشید؛ این یکی از رازهای موفقیت است. اریک اشمیت، یکی از مدیران سابق گوگل، جمله معروفی دارد: «به اندازه کافی بخوابید.» این جمله نماد اهمیت‌دادن به سلامتی بین آدم‌های بزرگ است. از طرفی، این جمله نشان می‌دهد که لزوماً کم خوابیدن یا فشار آوردن به بدن به معنای پشتکار داشتن نیست؛ بلکه هر انسانی باید یاد بگیرد که بدنش را در وضعیت سلامت کامل حفظ کند.  

مجهز کردن خود برای استفاده از فرصت‌ها

در زندگی ما اتفاقات غیرقابل‌پیش‌بینی زیادی می‌افتد. در این‌ بین، آن کسانی می‌توانند از این فرصت‌ها استفاده کنند که آماده در آغوش کشیدن آن‌ اتفاقات باشند. این آمادگی با کسب مهارت، تجربه و دانش ممکن می‌شود. بیژن پاکزاد که صاحب برند بیژن است بارها به مجهزسازی خود و آمادگی برای استفاده از فرصت‌ها اشاره کرده؛ چون خود او زندگی‌اش را بر اساس همین ایده ساخته است. او دریافته بود که یکی از راه‌های هنر خوب زندگی‌کردن همین است.

حرف آخر

به نظر شما برای رسیدن به موفقیت به چه چیزهایی نیاز داریم؟ تلاش‌های شخصی یا شرایط اجتماعی و اقتصادی مناسب؟ قطعاً هر دو! باید با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی و اقتصادی، تلاش شخصی خود را تنظیم کنید. البته شما ممکن است جزء آن دسته باشید که استعداد را مهم‌ترین عامل می‌دانند. بله هر انسانی استعدادهای منحصر‌به‌فرد خود را دارد، امّا به شرطی که فکر نکند که استعداد شرط لازم و کافی موفقیت است. در واقع، کسی که این‌طور فکر می‌کند در تله استعداد گیر افتاده است؛ چون نمی‌داند فراهم‌ کردن شرایط لازم برای بروز استعداد، از خودِ آن هم مهم‌تر است. اینجاست که شناخت شرایط اجتماعی و اقتصادی و تلاش شخصی باز اهمیت پیدا می کنند. با این دو مورد می‌شود به بلوغی دست یافت که به فرد کمک می‌کند از۷ افسانه درباره موفقیت چشم پوشی کند. این فرد بالغ می‌تواند بداند که کیست و باید چه کاری را بر اساس چه شرایطی انجام دهد. او واقع‌بینانه بر اساس اصول شخصی خودش و معناهایی که به زندگی‌اش می‌بخشد، به کشف راز موفقیت اقدام خواهد کرد.