در همین لحظه به تمام داشتههایتان فکر کنید. به خصوص آنهایی که خیلی برایتان مهم هستند. هرچیزی که در اطرافتان میبینید، خانهای که در آن زندگی میکنید، شغلی که دارید، میزان درآمدتان، کیفیت روابطتان با دیگران، احترامی که برایتان قائل هستند و… همه اینها همانقدر خوب هستند که شما برای داشتن آنها احساس لیاقت داشتهاید، نه بیشتر. اما صبر کنید!
احتمالا همین حالا ذهن نقیضیابتان شما را سوالپیچ میکند: «مگر اینکه در چه خانوادهای و چه کشوری به دنیا بیایم دست من بوده؟ مگر خیلی از اینها به اختیار من انتخاب شدهاند که احساس من در آنها نقشی داشته باشد؟» پاسخ دادن به این سوال به سادگی گفتن یک «بله» یا «خیر» نیست.
احساس لیاقت همان باوری است که فارغ از داشتهها و دستاوردهای فعلیتان، به شما تلقین میکند که آدم ارزشمندی هستید یا نه. همان تکه گمشده پازلتان که باعث میشود امکانات عالی بخواهید اما به آنها نرسید، درآمد بیشتر بخواهید اما نداشته باشید.
بسیاری از این ناکامیها تقصیر همان صدایی است که در گوشتان میگوید: «تو لیاقتش رو نداری! مگه تو کی هستی؟» در این مطلب از مجله بوکاپو میخواهیم به دنبال جواب این سوال آزاردهنده بگردیم؛ واقعا ما چه کسی هستیم و لیاقت چه چیزی را داریم؟ دعوت میکنیم تا پایان این مطلب جذاب با ما همراه باشید.
احساس لیاقت چیست؟
حالا که به این مطلب رسیدید احتمالا در مسیر تلاش برای دستیابی به موفقیت یا بهبود و رشد فردیتان هستید اما به موانعی برخورد کردهاید. احتمالا بعضی چیزها باهم جور در نمیآیند.
گاهی حتی خود را لایق موفقیتی که به آن رسیدهاید هم نمیدانید! گمان میکنید این بار شانس آوردید! یا اگر فلانی نبود هرگز موفق نمیشدید! این در میانه جشن پیروزیتان، سروکله این احساس ناخوشایند ناگهان از کجا پیدا میشود و همه چیز را زیر سوال میبرد؟
رسیدن به هر موفقیتی در دنیای بیرون را باید بتوانید ابتدا در ذهنتان ببینید و باور کنید. هرگز کسی را نخواهید دید که خود را لایق چیزی ندیده باشد اما به آن رسیده باشد.
این احساس صرفا با تلقین جمله «من لایق بهترینها هستم» به وجود نمیآید! بلکه طی یک فرآیند خودآگاهانه باید برای رسیدن به این احساس تلاش کنید. در غیر این صورت متاسفانه این بار با «حلوا حلوا گفتن، دهانتان شیرین نمیشود!».
رابطه احساس لیاقت و عزت نفس
احساس لیاقت، ثمره احساس ارزشمندی است و احساس ارزشمندی، همان عزت نفس سالم است که باعث میشود برخیزید و برای رسیدن به آنچه شایسته آن هستید، تلاش کنید.
برخی به اشتباه تصور میکنند اگر لایق شرایط خاصی هستند، پس باید بنشینند و انتظار بکشند تا همای سعادت روزی از راه برسد. همین باور غلط، میتواند فرصتهای ارزشمند و زمان طلاییشان را مانند یک سارق بیوجدان از میان دستانشان برباید و آنها را در منطقه امن زندگی نگه دارد.
در این مطلب نمیخواهیم بگوییم هرکس دارایی بیشتری دارد لایقتر است و دیگران راهی جز تماشای او با چشمانی حسرتبار ندارند چون لایق زاده نشدهاند.
برعکس، میخواهیم بگوییم چگونه شخصیت لایقی از خودمان بسازیم. اینکه فارغ از دستاوردهایتان چقدر خودتان را ارزشمند و لایق میدانید، موضوع بحث ما در این مطلب است.
پیشنهاد مطالعه: چگونه احساس لیاقت و ارزشمندی کیفیت زندگی را کنترل میکند؟احساس عدم لیاقت
اما چه اتفاقی افتاد که عدهای از ما خودمان را لایق خیلی از اتفاقات خوب، ثروت زیاد، روابط عالی و… دیدیم و عدهای دیگر نه؟ میخواهیم در این بخش به خاطرات گذشتهمان سری بزنیم و چند صحنه را مرور کنیم. همزمان سعی کنید به خاطر آورید که کدام یک از این صحنهها برایتان آشنا است؟
در خانهای چندین ست پذیرایی از ظروف و قاشق و چنگالهای شیک وجود دارد. در حالی که همیشه تمام اعضای خانواده از ظروف معمولی استفاده میکنند؛ تنها زمانی آن ظروف به زیر دست اهالی خانه میآید که مهمانی از راه برسد.
آیا مثالهایی مشابه این موارد را به خاطر دارید؟ این صحنهها همان قسمتهایی از داستان زندگی شما هستند که بذر «لیاقت» یا «بیلیاقتی» را در ذهن ناخودآگاه شما کاشتهاند.
بهترین غذاها و خوش طعمترین مزهها، بهترین کافهها و.. را تنها زمانی تجربه کردهاید که شخص دیگری در طرف دیگر داستان حضور داشته است.
چند بار برای خودتان یک مهمانی مفصل ترتیب دادید که مهمان و میزبان، هر دو خودتان باشید؟ معمولا هدایایی که برای دیگران میخرید ارزشمندتر یا گرانترند اما در تهیه لوازم مورد نیاز خودتان صرفهجویی میکنید؟
اگر
- نمیتوانید به درستی تصمیم بگیرید
- برای هرکاری دنبال تایید دیگران هستید
- مدام در حال مقایسه خودتان با دیگران هستید
به این معنی است که زنگهای هشدار فقدان «احساس لیاقت» در وجود شما به صدا درآمدهاند. نمیتوان منکر این شد که ریشه بسیاری از مشکلات روانی امروز ما ناشی از دوران کودکی است.
زمانی که بهترین لباسها، ظروف و خوراکیها تنها برای مهمانان است، ناخودآگاه این باور به شما تلقین شده که لیاقت بهترینها را ندارید.
تاثیر والدین بر احساس عدم لیاقت
احساسات و باورهایی که پدر، مادر یا اطرافیان ما از دوران کودکی در ضمیر ناخودآگاه ما باقی گذاشتند، اثراتش را به نوعی دیگر در بزرگسالی نشان میدهد. روان و ضمیر کودک همچون لوحی نانوشته است که هر چه در دوران کودکی روی آن بنویسند، در او ریشه میدواند و همراه با او رشد میکند.
اگر در کودکی مدام در گوشمان بخوانند که
- «تو نمیتوانی..
- تو به اندازه کافی خوب نیستی…
- تو نباید از این وسیله استفاده کنی، چون برای مهمان است…»
احتمالا اثرات نامطلوب آن در بزرگسالی یقهمان را بگیرد.
بسیاری از والدین بدون اینکه بدانند رفتارهای منفیشان چه تاثیری بر کودکانشان باقی میگذارد، نسلی را به جامعه تحویل میدهند که پراز مشکلات روحی عمیق است.
سوزان فوروارد نویسنده کتاب والدین سمی بررسی کرده است که چطور همین فرزندان اگر در پی حل مشکلات روحی خود نباشند، در بزرگسالی نیز نقش والدین خود را بازی میکنند و نسلی با مشکلات دیگر تربیت میکنند و این چرخه تا ابد ادامه پیدا میکند.
سوزان فوروارد فهرستی از مخربترین رفتارهای نادرست والدین تهیه کرده و برای رهایی از بار سنگین هرکدام از این تجربیات تلخ، راهکارهای موثری ارائه نموده است.
پیشنهاد میکنیم نکات کتاب والدین سمی در بوکاپو را حتما مطالعه کنید و به کمک آن گذشته خودتان را جستجو کرده و زندگیتان را از والدین سمی پس بگیرید.
این را در نظر داشته باشید که هر چقدر هم زخمهای عمیقی از دوران کودکی، وجودتان را از هم شکافته باشد، در نهایت این شما هستید که کنترل ذهن و افکارتان را به عهده دارید.
در نتیجه هر چقدر هم توسط ناآگاهی والدین آسیب دیدید، به معنای آن نیست که در ادامه مسئولیت زندگیتان را بخاطر اشتباهات والدینتان نپذیرید و نقش یک قربانی را بازی کنید.
بزرگترین اشتباهی که در این مرحله ممکن است مرتکب شوید این است که بروید و حساب گذشته را از والدینتان پس بگیرید! این کار تنها شما را خشمگینتر میکند و روابطتان را به چالش میکشد.
حتی اگر پدر و مادرتان اشتباهات خودشان را بپذیرند، دیگر قادر به بازگرداندن آن لحظهها و جبران رفتار نادرست خود نیستند. اگر عزمتان را جزم کردهاید که احساس لیاقت را دوباره از نو در خودتان احیا کنید باید بدانید که درمان این درد جای دیگری است.
پیشنهاد مطالعه: چگونه احساس لیاقت و ارزشمندی کیفیت زندگی را کنترل میکند؟باور احساس لیاقت
همه ما تصویری از خود در ذهنمان داریم. رفتارهای ما بر اساس آن تصویر ذهنی است که از خودمان داریم. هر سبک تفکری که داشته باشید، هر تجسم و رویاپردازی که دارید در صورتی که آن را تقویت کنید به آن پر و بال دهید، جان میگیرد و در واقعیت پدید میآید.
قدرت تجسم میتواند به افکار شما جان دهد و آن را به زندگیتان وارد کند. بهمحض اینکه قصد تغییر داشته باشید و بخواهید عزت نفستان را بازیابی کنید، قدم اول برای ایجاد احساس لیاقت و ارزشمندی را درون خودتان برداشتهاید.
باور احساس لیاقت ارتباط مستقیمی با عزت نفس دارد. همانطور که در کتاب شش ستون عزت نفس گفته شده، اینکه خودتان را با همه محدودیتهایی که دارید، بپذیرید و مسئولیت خودتان را برعهده بگیرید یکی از شش اصل عزت نفس است.
منظور از پذیرش، محدودیتهایی بوده که ممکن است داشته باشید. مسئولیت پذیری نسبت به خود باعث میشود که برای خودتان اهمیت قائل شوید تا بتوانید افسار زندگیتان را به دست بگیرید.
اولین قدم برای این کار این است که هر کاری که انجام دادید، درست یا غلط، مسئولیت انجام آن را بپذیرید. پیشنهاد میکنیم برای بررسی دقیقتر راههای عزت نفس، این کتاب را حتما مطالعه کنید.
پیشنهاد مطالعه: چگونه احساس لیاقت و ارزشمندی کیفیت زندگی را کنترل میکند؟احساس لیاقت برای آرزو
همین حالا به یکی از آرزوهایی که هنوز به آن نرسیدید، فکر کنید. آیا از اعماق وجودتان خودتان را لایق رسیدن به آن میدانید؟ اگر پاسختان منفی است، به دنبال علت آن بگردید. از جوابهایی که به این سوال میدهید، شگفتزده خواهید شد. زیرا کلید درهای مهم خودشناسی را به روی شما باز میکنند.
بسیاری از احساسات درونی ما از دوران کودکی نشات گرفته است و همین قضیه باعث بروز آثار جسمی و روحی مختلفی در ما شده است. با این وجود، هر زمان که بخواهیم تغییر کنیم، میتوانیم انقلابی در احساسات و افکار درونی و ذهنمان به وجود آوریم.
لوییس هی در کتاب شفای زندگی یکی از روشهای غلبه بر دیدگاههای اشتباه و کنترل کننده ذهن را تصویرسازی و تجسم صحنه رسیدن به آرزوهایمان معرفی میکند.
تجسم خود در آن جایگاه و مرتبه عالی، باور دست یابی و احساس لیاقت نسبت به آن را در ما تقویت کرده و کمک میکند تا با برنامه ریزی دقیق، به آرزوهایمان برسیم. اما همه چیز به همین یک راهکار ختم نمیشود.
بقیه روشهایی که در این کتاب نوشته شده است، میتواند زندگیتان را دگرگون کند. پیشنهاد میکنیم حداقل یک بار راهکارهای این کتاب را مرور کنید.
در کتاب باور کنید تا ببینید میخوانیم که: «زندگی شما نه توسط چیزهای موجود در جهان بلکه توسط اندیشهای که در ذهن دارید، ساخته میشود. زمانی که یاد بگیریم از افکارمان چگونه در جهت زندگی که میخواهیم استفاده کنیم، میتوانیم به آرزو و رویاهایمان برسیم».
تاثیر احساس لیاقت و باور به خود در کیفیت زندگی
احساس لیاقت فارغ از دستاوردهایتان، از اعماق وجودتان نشات میگیرد. اگر ریشه این احساس را به درستی در وجودتان بکارید و آن را تقویت کنید، میتوانید بهترین کسی باشید که میخواهید به آن تبدیل شوید.
آنجاست که میتوانید بدون ترس و جسارت کامل، برای خودتان زندگی کنید و نگران نظرات بقیه نباشید. اینگونه دیگر خودتان را یک نابغه کشف نشده که لیاقت رسیدن به بهترین موقعیتها را ندارد، نمیبینید.
زمانی که از باورهای اشتباهی که در مورد خودتان و دنیای اطرافتان در ذهنتان ساختند، دست بکشید، گویی از یک چرت بزرگ بیدار شدید. این اصطلاح را نویسنده در کتاب تو کله خر هستی، بیان کرده و از آن به عنوان یک مادری یاد کرده است که بیش از حد مراقب کودک خود بوده و نمیخواهد خانه را ترک کند.
او میخواهد شما کنارش بمانید و از خطرات دنیای واقعی دور باشید. در این کتاب میگوید که چطور باید به دل قضیه بروید و از دوست داشتن خودتان آغاز کنید. به این ترتیب با تحسین محبت آمیز خودتان، میتوانید زندگی بهتری برای خودتان خلق کنید.
اگر میخواهید بدانید چطور افکار منفی که مانع از جسور بودن و خلق زندگی مورد علاقهتان شده است، دور بریزید، این کتاب را بخوانید.
تمرین ارزشمندی، راه های تقویت احساس لیاقت
در ادامه با هم موثرترین تکنیکها برای تقویت احساس ارزشمندی و لیاقت را بررسی میکنیم. در نظر داشته باشید باور شما و مکالمات درونی که بیشتر از هر کس دیگری در طول روز با خودتان دارید، نقش اساسی در تقویت احساس لیاقتتان دارد.
-
خودتان را بشناسید
قبل از هر چیز برای ایجاد احساس ارزشمندی و لیاقت، باید احساسات و واکنشهای خود را بشناسید و به خود شناسی برسید. این سفری است که هر کسی خودش به تنهایی باید طی کند. زمانی که قدم به قدم به شناخت خود نزدیکتر میشوید، میتوانید توانایی و نبوغ بیشتری از خود در مسائل مختلف ببینید.
زمانی که بتوانیم بخش بزرگی از درونمان را که به زمان کودکی برمیگردد بشناسیم میتوانیم گام موثری در جهت خودشناسی برداریم. آغاز خودشناسی شما میتواند از شناخت علایق، باورها و ارزشهای فعلیتان آغاز شود.
در صورتی که شما هم میخواهید بدانید که کدام باور نادرست از دوران کودکی باعث بروز رفتارهای منفی در بزرگسالیتان شده است، خلاصه کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید میتواند کمکتان کند.
این کتاب به عنوان یک روانکاو بزرگ به شما کمک میکند تا زخمهای زمان کودکیتان را شناسایی کرده و اثرات آن را درمان کنید.
-
خودتان را معادل دستاوردهایتان نبینید
احتمالا دیده باشید افرادی که به ظاهر از امکانات کامل یک زندگی مرفه برخوردار باشند اما از درون احساس پوچ و توخالی بودن دارند.
زمانی که احساس لیاقت و رضایت درونیمان را به اتفاقات و دستاوردهای بیرونی گره بزنیم، ممکن است با یک شکست یا ناکامی، روانمان پاشیده شود. به این سوال فکر کنید:
اگر دستاوردها، داشتهها، امکانات، داراییهایتان را از شما بگیرند، چه چیزی میتواند شما را تفسیر کند؟
-
مکالمات منفی را از بین ببرید
بیشترین کسی که در طول شبانه روز با او مکالمه میکنیم خودمان هستیم. خواسته یا ناخواسته در موقعیتهای مختلف، با گفتگوهای منفی درونی خودمان را سرزنش، دعوا، و تحقیر کردیم.
همانطور که در کتاب غول درونتان را بیدار کنید بررسی شده که احساسات منفی ما در واژگان نسبت به احساسات مثبتمان بیشتر است.
اگر میخواهیم احساس لیاقت را در خودمان پرورش دهیم، ابتدا باید حواسمان به مکالماتی که در طول روز با خودمان داریم باشد. جملاتی مثل:
- «باز خرابکاری کردم…»
- «من از پسش برنمیام…»
- «اگه خراب کنم چی…»
- «اگه شکست بخورم چطور…»
- «نکنه فکر کنه دختر بدیام …»
و جملاتی از این دست را باید با عبارات تاکیدی مثبت جایگزین کرده و از همه مهمتر آن را باور کنیم. طوری که ذهنمان به عنوان یک اصل آن را بپذیرد.
اگر میخواهید بدانید چطور شیوه پاسخ و مکالماتتان را در مواجه به اتفاقات تغییر دهید تا کیفیت زندگیتان نیز تغییر کند، نکات و راهکارهای کتاب مرا بیرون بیاور . تا رسیدن به صلح و آرامش درونی همراهیتان میکند.
سخن آخر
اگر بخواهیم آن کلید طلایی که قفل تمام درهای احساس ارزشمندی را میگشاید به دستتان بدهیم، این جمله را میگوییم:
«با خودتان مانند عزیزترین فرد زندگیتان رفتار کنید»
این جمله را در هر لحظه، برای هر تصمیم، برای هر گفتگویی که در درونتان دارید، برای هر انتخابی که میکنید به خاطر داشته باشید.
با روشهایی مانند خودشناسی، تقویت عزت نفس و استفاده از عبارات تاکیدی مثبت میتوانیم به این احساس برسیم.
این باور کمک میکند تا از موانع درونی مانند ترسهای ناشی از عدم احساس لیاقت عبور کنیم و به اهداف و خواستههایمان برسیم.