«محاکمه کردن خودت از محاکمه کردن دیگران خیلی مشکلتره. اگه بتونی در مورد خودت قضاوت درستی کنی اونوقت یه فرزانه تمام عیاری.»
این قسمت از رمان شازده کوچولو ما را یاد لحظات آشنایی در زندگیمان میاندازد. آن روزی را در زندگیتان به یادآورید که کابوس پیشداوری مردم همچون بختک نگون بختی، روی آرزوهایتان نشست و شبهای تاریکی را رقم زد که قدرت اقدام کردن را از شما گرفت. از جنس همان کارهایی که تا به خودتان آمدید، کل ذهنتان را درگیر کرده بود.
مانند زمانی که قصد خوردن یک تکه پیتزای دیگر داشتید و با این حرف مواجه شدید:
«واقعا؟ چطوری جا داری یه دونه دیگه بخوری؟»
یا زمانی که از درد یک شکست تلخ به خودتان پیچیده و این حرف را شنیدید:
«خب ببین تقصیر خودته! شاید باید بیشتر تلاش میکردی»
حتی زمانی که قصد شروع یک کار جدید را داشتید و با هزار شور و شوق آن را تعریف کرده و درنهایت با این واکنش روبهرو شدید:
«خودت میدونی، ولی این کار به نتیجه نمیرسه و تهش شکست میخوری!»
اگر بتوانیم افسار ذهن قضاوتگرمان را به دست بگیریم و او را به سمتی ببریم که ذهن و روحمان آرام باشد، شاید بخش بزرگی از سوء تفاهمها در روابط کاری و اجتماعی و حتی خانوادگیمان برطرف شود.
در این مقاله از مجله بوکاپو سری به زیر و بم این واژه هولناک زدیم و درنهایت راهکاری را گفتیم که کمکمان کند از این کابوس مزاحم راحت شویم.
قضاوت چیست؟
زمانی که برای اولین بار فردی را میبینیم، ذهن ما شروع به قضاوت او میکند. درواقع در همان ۷ ثانیه اول، مغز ما ۱۱ تصمیم مختلف بر اساس هوش، قابل اعتماد بودن، تحصیلات، وضعیت اجتماعی و … درباره آن شخص میگیرد.
این یک فرایند ناخودآگاه است. طوری که احتمالا در این ۷ ثانیه، بسیاری از پیشداوریهای درونی را نمیتوانیم به سادگی شناسایی کنیم.
اینکه ما، آدمها و دنیا را به چه شکل میبینیم، از رفتارها چه نتیجهای میگیریم، چطور با عینک خودمان بقیه را میسنجیم، عادتی است که کم یا زیاد در همه ما وجود دارد.. همه ما به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه در حال پیشداوری هستیم.
به محض دیدن یک رفتار یا اتفاق، سنسور پیش داوریهایمان فعال میشود و بر اساس تصور ذهنی یا یک ویژگی خاص، شروع به نتیجه گیری در مورد آن رفتار یا برخورد میکنیم. دقیقا همان چیزی که از آن به عنوان اثر هالهای یاد میشود. در مقاله اثر هاله ای چیست میتوانید به طور کاملتری با این پدیده آشنا شوید.
پیشنهاد مطالعه: چگونه خود را از عواقب و آسیب های قضاوت حفظ کنیم؟روانشناسی قضاوت
در تعریف قضاوت در روانشناسی، این واژه را به فرایندی نسبت دادهاند که طی آن، افراد بر اساس اطلاعات و دادههای موجود یا تفکر ذهنی و تجربه قبلی که نسبت به افراد یا اتفاقات دارند، تصمیم گرفته و نتیجه گیری میکنند. طبق این تعریف، پیشداوری به دنبال تجربه و آموزههای قبلی اتفاق میافتد و باعث میشود تا افراد در لحظه تصمیمگیری کنند.
پس پیشداوری همیشه هم جنبه منفی ندارد. زمانی که از این سنسور پیشداوری خود، برای سنجیدن رفتارهای خودمان استفاده کنیم یا برای آدمهایی که جهت معاشرت انتخاب میکنیم به کار ببریم، گاهی میتواند جنبه مثبت هم داشته باشد.
مثل زمانی که مشغول صحبت با فردی هستید و از ارتباط چشمی و زبان بدن او پی میبرید که اعتماد به نفس بالایی دارد. بنابراین در مورد شخصیت او اینطور پیشداوری کردهاید که دارای اعتماد به نفس است.
آنچه باید درباره قضاوت عجولانه بدانید
ماجرا از آن جایی دردسرساز میشود که درگیر پیشداوری نادرست شویم. زمانی که با پیشداوریهای بیجا توسط آدمهای اطرافمان، هوش، باور، استعداد، ارزشها یا تصمیمات ما زیر سوال رود و تحت پیشداوریهای منفی آنها قرار بگیریم.
ریشه قضاوت های عجولانه در چیست؟
وقتی سطح فکری فرد محدود به روابط و برخوردهای آدمهای اطراف شود و اصطلاحا مدام به عیبجویی یا کنجکاوی بیش از حد در مورد بقیه بپردازد، به مرور به جای تمرکز بر رشد شخصیتی خود، از این ضعف شخصیتی در جهت منفی استفاده کرده و دیگران را بدون اینکه شناخت یا درک کافی از آنها داشته باشد، پیشداوری میکند.
معمولا افراد خودشیفته که از عالم و آدم طلبکار هستند، یا افرادی که از ثبات شخصیت کافی برخوردار نیستند، به راحتی چوب قضاوتهای عجولانهشان را برداشته و به تن همه اطرافیان خود میکوبند. درمان خودشیفتگی، و داشتن شخصیت پایدار میتواند ما را از پیشداوری نادرست دور کند.
چگونه ترس از قضاوت دیگران، زندگی ما را مختل میکند؟
همه ما شرایطی را گذراندیم که حداقل برای یک بار هم که شده، از ترس مورد پیشداوری قرار گرفتن، خودمان را در هزار توی بیدر و پیکری پنهان کردیم که جز ناراحتی چیزی برایمان نداشت.
چه بسا هر کجا که تلاش کردیم بخاطر این ترس از سایه حرکت کنیم، بیشتر مورد پیشداوریهای بیجا قرار گرفتیم. فارغ از اینکه چقدر اعتماد به نفس داشتیم، این احساس باعث شد گلویمان قبل از صحبتی مهم بگیرد یا زبانمان را برای گفتن برخی حرفها گاز بگیریم؛ مبادا که قضاوتمان کنند.
به عقیده مارک منسون، ترس شدید از پیش داوری، ریشه در یک اختلال به نام اضطراب اجتماعی دارد. در واقع ما از پیش داوری در مورد چیزی میترسیم که برای خودمان اهمیت دارد، نه دیگران. پیشداوریهایی مثل:
- تو به اندازه کافی خوب نیستی!
- تا الان باید ازدواج کرده باشی!
- تا الان باید کسب و کار خودتو راه مینداختی!
در حالی که اینها صرفا باورهای فلج کنندهای است که ما فکر میکنیم برای بقیه اهمیت دارد، اما در واقعیت اینگونه نیست. قضاوتهای ناعادلانه اگرچه میتواند خاطرمان را مکدرکند، اما درنهایت فرصتی است تا از آن برای رشد و قویتر شدن روانمان استفاده کنیم.
همانطور که ریچل هالیس در کتاب خودت باش دختر گفته، ما به راحتی گفتههای دیگران را در مورد خودمان میپذیریم و نگران این هستیم دیگران در مورد ما چه فکری میکنند. به عقیده او راز موفقیت در این است که با شنیدن جوابهای نه و پیشداوریهای بیجا تسلیم نشویم. خلاصه این کتاب جذاب را میتوانید در بوکاپو بخوانید.
چگونه از آسیب های قضاوت دیگران در امان بمانیم؟
ما نمیتوانیم طرز فکر دیگران و نحوه بروز آن را کنترل کنیم؛ اما با کار کردن روی طرز فکر و نحوه واکنش خودمان به رفتارهای دیگران، میتوانیم از آسیب به روان و موقعیتمان تا حد امکان جلوگیری کنیم. قطعا اولین قدم، تقویت عزت نفس و افزایش احساس ارزشمندی در خودمان است.
ما نیاز داریم ابتدا خودمان شخصیت، افکار و ارزشهای خودمان را بپذیریم و تأیید کنیم. پس از این مرحله، عمل کردن به راهکارهایی که در ادامه بررسی میکنیم، میتوانند ما را از گزند قضاوت بیجای دیگران حفظ کند:
دست از وادار کردن مردم به تأییدتان بردارید
حقیقت این است که ما نمیتوانیم جلوی پیشداوریهای غلطی را که دیگران در موردمان دارند بگیریم یا درمقابل آن، زره فولادی به تن کنیم. ترس از پیشداوری میتواند ما را فلج کند. پس یا باید به گوشه امن خودمان بخزیم تا مبادا مورد پیشداوری قرار بگیریم و یا با این باور که نمیتوان همه مردم را راضی نگه داشت، پیش رویم.
درنهایت هر کاری کنید، آنها شما را طور دیگری قضاوت میکنند. تا زمانی که به آنها آسیبی نمیزنید، به راه خودتان ادامه دهید و آنها را وادار به نظر دادن در مورد خودتان و رویاهایتان نکنید.
دست از قضاوت خودتان بردارید
آن چکش محاکمهگری که مدام روی سر خودمان میکوبیم و خودمان را زیر منگنه پیش داوری قرار میدهیم، بیشتر از پیشداوری دیگران به ما آسیب میرساند. این به آن معنا نیست که به خود بگوییم : «خیله خب، دیگه قضاوتت نمیکنم. تو آزادی هر کاری دلت خواست بکنی!»
منظور این است که آن شک و تردیدی که همه ما در زندگیمان تجربه میکنیم، طبیعی است. فقط باید تمرکزمان را از روی منتقد درونیمان برداریم و به خود عمل معطوف کنیم. برای اینکه این اتفاق بیفتد، باید آگاهی بیشتری نسبت به ضمیرناخودآگاهمان و افکاری که مدام با خود داریم، داشته باشیم. اطلاعات دقیقتر در مورد اعجاز ضمیرناخودآگاه را اینجا بخوانید.
مردم را چکش قاضی و خودتان را میز محاکمه نبینید
در بسیاری از مواقع، پیشداوریها صرفا به خاطر عدم درک متقابل است. اگر لازم است، وقت بگذارید و برای آنها توضیح دهید که برداشتشان از عمل شما اشتباه است و به آنها فرصت دهید تا درکتان کنند. شاید برای شروع باید بدانید چطور آنها را متقاعد کنید.
برای آنکه بتوانید استاد متقاعدسازی شوید، خلاصه کتاب متقاعد سازی اثر چالدینی را در وبسایت بوکاپو از دست ندهید.
پیشنهاد مطالعه: چگونه خود را از عواقب و آسیب های قضاوت حفظ کنیم؟قضاوت کردن در مورد دیگران، دشمنی با خودمان است!
به خاطر داشته باشید که داشتن یک تفکر انتقادی و پیشداورانه، قبل از اینکه روی کسی تاثیر بگذارد، خودتان و روابطتان را تحت تاثیر قرار میدهد. اما خبر خوب اینکه میتوانید از زیر این فشار روانی بیرون بیایید و ذهنتان را به جای پیشداوری دیگران، به سمت رشد و آرامش خودتان متمرکز کنید. البته این کار نیاز به تمرین دارد.
برای شروع مثلا میتوانید افکار پیشداورانه خودتان را به چالش بکشید. در مرحله اول باید کاری کنید تا طرز تفکر انتقادیتان کمتر شود.
در همان لحظه مکث کنید
زمانی که بتوانید به تفکرات و سیلابی که در مغزتان راه افتاده مسلط شوید، میتوانید ذهنتان را سریع منحرف کنید. مثلا دقیقا همان لحظه که دارید با نگاه غضب آلود به پچپچهای تلفنی همکارتان گوش میکنید و با خود میگویید: «باز داره در مورد من چرت و پرت میگه»» تفکرتان را جارو کنید و اعتراف کنید که در حال پیش داوری بودهاید.
دیگران را درک کنید
اینجا دقیقا همان جایی است که مادری را در مترو میبینید، در حالی که فرزندش در حال جیغ و داد کردن است، او بیتفاوت نشسته و در و دیوار را نگاه میکند.
با خودتان میگویید: «چه بیخیال، بچهاش مترو رو گذاشته رو سرش، این مادر انگار نه انگار!» در حالی که شما نمیدانید پشت آن چهره به ظاهر بیتفاوت مادر چه لحظاتی گذشته است. چه بسا با فکر به اینکه او نیاز به کمک دارد، میتوانید با او همدردی کرده و او را درک کنید.
نقاط قوت دیگران را شناسایی کنید
البته ذهن قاضی آدمها، معمولا به دنبال نقاط منفی افراد است. با این حال سعی کنید از پیشداوریهای عجولانه پرهیز کنید و به جایش نقطه قوت و ویژگی مثبت همکاران و اطرافیانتان را به آنها یاداوری کنید. اینگونه به خودتان هم یادآوری میکنید فردی که در حال حاضر در حال پیشداوری او هستید، فلان ویژگی یا نقطه قوت را دارد.
کارهایی که در حق دیگران انجام دادید را فراموش کنید
البته که همیشه شدنی نیست که «نیکی کنیم و در دجله بیندازیم»، اما اگر در مقابل کار خوبی که در حق دیگران میکنید، این حس را داشته باشید که آنها به شما مدیون هستند یا باید لطفتان را جبران کنند، خودتان بیشتر اذیت میشوید. در مقابل، یادآوری خوبیهایی که دوستتان در حقتان کرده است میتواند ذهن قضاوتگرتان را آرام کند.
نمونهای از تست روانشناسی قضاوت
آزمون روانشناسی قضاوت (Situational judgement tests) سوالاتی است که بر اساس واکنشها و برخوردهایی که فرد در یک موقعیت خاص از خود نشان میدهد، سنجیده میشود. این آزمون را حتی به عنوان آزمون شخصیتی برای ورود و استخدام در یک سازمان هم میتوان مورد استفاده قرار داد تا به این ترتیب یک ارزیابی کلی از رفتار فرد در موقعیتهای مختلف به دست آورد.
در این آزمون شما را در یک سری موقعیتهای فرضی بر اساس شغلی که قصد دارید در آن استخدام شوید، قرار میدهند. چند گزینه پیش رویتان قرار میگیرد که لزوما پاسخ درستی ندارد. شما بر اساس ویژگی شخصیتی خود، یکی از گزینهها را انتخاب میکنید. هر سوال برای سنجیدن یک توانایی، مهارت یا هوش اجتماعی در شما طراحی شده است.
سخن آخر
قضاوت کردن، وقتی در جمعی از انسانها زندگی میکنیم، کاری اجتنابناپذیر است. ما خواه ناخواه دچار داوری درباره دیگران میشویم و دیگران هم ما را مورد داوری قرار میدهند. اما در این میان میتوانیم کاری کنیم که قضاوتمان منصفانه، درست و منطقی باشد.
در این مقاله از بوکاپو از تمام این راهها برایتان گفتیم و راهکارهایی برای جان سالم به در بردن از قضاوتها ارائه دادیم. امیدواریم برایتان مفید بوده باشد.
پیشداوریهای لحظهای است که ما بر اساس تجربه، تفکر ذهنی، شواهد یا اطلاعاتی که میبینیم و میشنویم، راجع به اتفاقات، آدمها و دنیای اطرافمان انجام میدهیم.
پیشداوریها ممکن است به صورت ناخودآگاه به ذهن ما خطور کنند. اگربتوانیم افکار داورانه خودمان را به چالش بکشیم و بر افکار قضاوتگرمان آگاه شویم، دیگران را درک کنیم و نقاط قوتشان را ببینیم، بهتر میتوانیم ذهنمان را کنترل کنیم.
اگر بدانیم که ترس ما از پیشداوری دیگران صرفا بر مبنای مواردی است که برای خودمان اهمیت دارد، نه آنها و در نظر داشته باشیم که در نهایت نمیتوانیم همه را از خودمان راضی نگه داریم، بهتر میتوانیم در مقابل این ترس مقاومت کنیم.