احتمالا در اطرافتان افرادی باشند که رفتارشان به صورت لحظهای تغییر میکند و تشخیص فاکتوری به نام ثبات شخصیت (personality stability) در آنها کاری دشوار است. افرادی که یک روز با شما گرم و صمیمی برخورد میکنند و روزی دیگر حتی جواب سلامتان را نمیدهند.
در یک بازه ممکن است او را شخصیتی مهربان ببینید و در بازهای دیگر نقاب مهربانی میافتد و خساست او به چشمتان میآید. یا شریک عاطفی که یک روز همراه با او احساس شاه یا ملکه بودن دارید و روزی دیگر، صدای شکستن استخوانهای وجودتان را در زیر انتقادات نابه جایش میشنوید.
اگر بخواهیم خلاصه و مفید بگوییم: به علت نحوه واکنش نامعقول طرف مقابل در موقعیتهای مختلف، نمیتوانید روی شخصیت و تصمیمات او حسابی باز کنید و رفتارهایش را پیشبینی کنید. زنگ هشدار «عدم ثبات شخصیت» در مواجه با چنین افرادی به صدا در میآید.
در این مطلب میخواهیم اهمیت داشتن شخصیت با ثبات برای کسب اعتبار و بهبود روابط، نشانههای یک شخصیت بیثبات و روش صحیح برخورد با این افراد را بررسی کنیم. با مجله بوکاپو همراه باشید تا دست بیندازیم و پرده از این ویژگی شخصیتی برداریم.
ثبات شخصیت چیست؟
آیا شخصیت ما در طول زندگی تغییر میکند؟ افکار، احساسات و رفتارهای ما که شخصیت ما را شکل میدهند، در طول زندگی و در شرایط مختلف تغییر میکنند. همه ما در طول زندگی با ویژگیهای شخصیتی از خودمان روبرو شدیم که دلمان میخواست ویژگی متضاد آن را داشته باشیم.
طبق مطالعهای در سال ۲۰۱۴ که بر روی اهداف تغییر شخصیت افراد انجام شد، نشان داد که اکثر مردم میخواهند برونگرا و اجتماعیتر، مقبولتر و از نظر احساسی، پایدارتر باشند. ۹۷ درصد از این افراد، آرزو داشتند تا افراد مسئولیت پذیرتری نسبت به چیزی که هستند، باشند.
آیا تغییر ویژگیهای فردی، حکایت از بیثباتی شخصیت دارد؟
اینکه بخواهیم برخی ویژگیهای شخصیتی ما تغییر کند، لزوما ارتباطی به بی ثباتی شخصیت ندارد. افراد درونگرا برای داشتن روابط بهتر تلاش میکنند ویژگی های شخصیت برونگرا را در خود تقویت کنند.
افراد خجالتی و کم رو بخاطر موقعیتهایی که از دست دادهاند، میخواهند اجتماعیتر شوند. ممکن است همه ما در زندگی بخاطر کمبودها، موقعیتهای از دست رفته و ناکامیهایی که تجربه کردیم، بنا به شرایط، بخواهیم سبک زندگی مان را برای بهبود اوضاع تغییر دهیم و شخصیت قویتری بسازیم.
بنابراین ویژگیهای شخصیتی ما در سنین و دورههای مختلف زندگی تغییر میکنند و افکار و احساسات ما را تغییر میدهند.
ثبات شخصیت در سنین مختلف
به عقیده زیگموند فروید، بخش زیادی از شخصیت افراد در زیر ۵ سالگی شکل میگیرد و ثابت میشود. از طرفی، طبق تحقیقات، اگرچه ژنها بر الگوهای رفتاری ما تاثیر میگذارند، اما هیچ الگوی قطعی وجود ندارد و افراد میتوانند شخصیت خود را در طول زمان تغییر دهند.
به همین دلیل است که فردی بی انضباط و نامنظم در سن ۲۰ سالگی ممکن است تبدیل به یک فرد مرتب و منظم و تمیز در سن ۴۰ سالگی شود. همچنین فردی که او را زمانی مسئولیتناپذیر نمیدانستید، با سرمایه گذاری جدیدش تبدیل به یک وظیفهشناس و مسئولیتپذیر تمام عیار شود.
مسئله اینجاست زمانی که به بلوغ شخصیتی از لحاظ عاطفی، روانی، فکری و … رسیدید، چقدر میتوانید این شخصیت را حفظ کنید و از خود یک شخصیت قوی و باثبات بسازید؟
پیشنهاد مطالعه: چگونه ثبات شخصیت باعث بهبود روابطمان می شود؟ارتباط ثبات فکری و ثبات شخصیتی
ثبات فکری ریشه در ثبات شخصیتی دارد. منظور از ثبات فکری، میانگین افکار و تصمیماتی است که یک شخص در طول زندگی به آن پایبند است. این قضیه در مورد روابط عاطفی، موقعیتهای کاری، مالی و در کل زندگی نیز قابل مشاهده است.
ویژگی افرادی که از ثبات فکری برخوردارند
افرادی که از ثبات فکری برخوردارند، معمولا در تصمیمگیریهایشان دچار مشکل نمیشوند و هر لحظه در مورد یک نفر، یک عقیده یا یک موضوع مشخص، تغییر عقیده نمیدهند.
آنها روی خود کنترل دارند و بدون فکر دست به عمل نمیزنند. چیزی که باعث میشود افراد به موفقیت برسند، استعداد آنها نیست. در واقع پشت پشتکار و تلاشی که به کار میگیرند، ثبات فکری وجود دارد.
افرادی که دارای ثبات فکری هستند، اغلب ۴ ویژگی معمول دارند که شامل موارد زیر است:
- اعتماد به نفس بالایی دارند
- هوش هیجانی بالایی دارند
- از چالشها و موقعیتهای جدید استقبال میکنند
- به اهداف خود متعهد هستند و دائما آنها را تغییر نمیدهند
- به جای شکایت، برای بهتر کردن شرایط اقدام میکنند
- سپاسگزارند و ارزش داشتههایشان را درست کم نمیگیرند
- انطباق پذیری بالایی دارند و در برابر شرایط جدید مقاومت نمیکنند
- اولویتهای خود را برای رسیدن به اهداف به طور دقیق میشناسند
چگونه ثبات شخصیت داشته باشیم؟
اگر میخواهید از خودتان یک شخصیت قوی بسازید که دیگران نیز در کنار شما تجربه خوشایندی داشته باشند و از همه مهمتر خودتان، آرامش درونی را تجربه کنید، اقدامات زیر به شما کمک خواهد کرد:
-
تصمیمات هیجانی نگیرید
معمولا همه ما به صورت پیشفرض بر اساس حس درونیمان عمل میکنیم. این فرایند باعث میشود در تصمیمگیریها نیز سیستم خودکار ما فعال شود و تصمیمات آنی و بدون فکر بگیریم. همانطور که با دیدن یک کودک بامزه که به ما لبخند میزند، بدون تصمیم گیری به او لبخند میزنیم.
اگر در شرایط سخت یا هیجانی قرار گرفتیم، برای اینکه گرفتار سیستم خودکار نشده و تصمیم هیجانی نگیریم باید از گوشزدها و پیشفرضهای موجود استفاده کنیم. این بخش نیاز به تمرین دارد و با خودآگاهی میتوان به آن رسید.
در این زمینه کتاب سقلمه نیز به شما کمک میکند تا تمرین کنید چطور از گوشزدها به جای احساسات درونی برای تصمیمگیری استفاده کنید. خلاصه مفید این کتاب را در بوکاپو موجود است.
-
قبل از هر رفتاری به عواقب آن فکر کنید
تا به حال برایتان پیش آمده تصمیمی بگیرید که به نظرتان درست بوده و پس از آن ببینید هر آن چه تصور میکردید، غلط از آب درآمده است؟ یا خریدی انجام دهید که ابتدا برایش ذوق داشتید و بعد از خرید، ببینید که چندان برایتان جالب نبوده است؟
سوگیری تاییدی مفهومی است که در کتاب هنر شفاف اندیشیدن رولف دوبلی به آن اشاره کرده است. طبق این تعریف، ما شواهد و اطلاعاتی را میپذیریم که بر اساس باورها و فرضیههایی باشد که ما میخواهیم.
فالگیرها نیز دقیقا از همین ویژگی استفاده میکنند و آنچه که خوشایند است به مشتری میگویند. این کتاب پیشنهاد میکند اگر بدانیم چه زمانی تحت تاثیر این سوگیری تاییدی رفتار میکنیم، میتوانیم نظرات متضاد را بیرون بکشیم و به رفتار یا تصمیم متعادلتری برسیم.
پیشنهاد میکنیم برای اینکه دچار خطاهای مقایسهای یا رفتارهای فرضی نشوید و در رفتارهایتان ثبات شخصیت داشته باشید، این کتاب را حتما بخوانید.
-
نظراتتان را بیان کنید
شاید در برههای از زندگی دچار این حس شده باشید که ممکن است نظرات شما مهم یا درست نباشد. اما این را به خاطر داشته باشید که اگر میخواهید از نظر شخصیتی قوی به نظر برسید، شما هم فرد منحصربهفردی هستید که نظرات خودش را دارد.
تا حدی که جزو دسته آدمهای همهچیزدان به نظر نرسید، نظرات نامعمول و متفاوتتان را آزادانه بیان کنید. اگر اعتمادبهنفس کافی برای بیان نظراتتان را ندارید یا فکر میکنید گفتن نظراتتان اهمیتی ندارد، شاید ابتدا باید روی اعتماد به نفستان کار کنید.
-
اعتماد به نفستان را تقویت کنید
اعتمادبهنفس و عزت نفس چیزی نیست که با صحبت کردن راجع به آن، بتوانید به دست آورید. نمیتوان انکار کرد که بسیاری از موقعیتها و ناکامیهایی که تجربه کردیم، در اثر نداشتن اعتماد به نفس کافی بوده است.
سفری به درونتان داشته باشید و صدای مخربی که اعتماد به نفس شما را در نطفه خفه کرده است، بشنوید، راجع به آن بخوانید و راهکارهای عملی برای افزایش اعتماد به نفس را پیش بگیرید.
شخصیت قوی شما زمانی جذاب و قدرتمند است که از درون قوی بوده و به خودتان و تواناییهایتان باور داشته باشید و برای خوشامد بقیه کاری نکنید. این یک شعار نیست. حقیقت محضی است که برای رسیدن به ثبات شخصیت باید در خودمان پرورش دهیم.
برای شروع میتوانید از خلاصه مفید و کاربردی کتاب اعتماد به نفس باربارا دی آنجلیس بهره بگیرید. باربارا در این کتاب به خوبی بیان کرده است که چطور گاهی برای محبوبماندن در خاطر عزیزانمان به صورت ناخودآگاه ترجیح میدهیم سالها با کمبود اعتماد به نفس زندگی کنیم.
-
خودتان باشید، حتی اگر سخت است!
اینکه بخواهید در جمعی مورد قبول واقع شوید یا همیشه فردی مقبول به نظر برسید که هر کسی مشتاق ارتباط با او است، چندان سرانجامی ندارد و خودتان را پشت نقابهای سنگینی پنهان میکنید که در نهایت از بار روانیاش خسته میشوید.
شخصیت هر کسی از ما منحصربهفرد است. اینکه بخواهید از کسی دیگر تقلید کنید یا به چیزی که نیستید تظاهر کنید، شخصیت شما را متزلزل میکند.
برای این کار، با خودتان روبرو شوید، روی خودتان کار کنید و اگر چیزی در شما وجود دارد که از آن راضی نیستید ، آن را تغییر دهید. در این زمینه در کتاب من، خودم و ما نویسنده از مهارتی به نام خودپایی (self monitoring) نام برده است.
افرادی که خودپایی پایینی دارند، تاثیر کمتری از محیط میگیرند و از ثبات شخصیت بالایی برخوردارند. در مقابل، افرادی که معمولا در یک موقعیت پر جنبوجوش و شاد و در موقعیتی دیگر ساکت و آرام باقی میمانند، خودپایی بالایی دارند.
اگر میخواهید شخصیتتان را بشناسید، دانستن ۵ ویژگی اصلی یعنی وظیفهشناسی، توافقپذیری، روانرنجوری، تجربهپذیری و برونگرایی در این کتاب به شما کمک میکند.
پیشنهاد مطالعه: چگونه ثبات شخصیت باعث بهبود روابطمان می شود؟بی ثباتی شخصیت
شاید افرادی را دیده باشید که همیشه علاقه دارند مرکز توجه باشند. در ظاهر آنها را بسیارگرم و صمیمی میبینید و در لحظهای دیگر بدون اینکه اتفاقی میانتان افتاده باشد، شاهد بی محلی یا انتقادات بیرحمانه آنها هستید.
این افراد احتمالا در بهکاربردن روش های مدیریت تعارض ضعف دارند و واکنشهای نامعقول و بیش از حد از خود نشان میهند. بیثباتی شخصیت از بحران شخصیتی میگوید که علاوه بر فرد، اطرافیانش را نیز با چالش روبرو میکند.
چرا که گاهی اوقات در مقابل تغییرات رفتاری و اصطلاح دمدمی مزاج بودن شخص، دو راه بیشتر پیش رو ندارند. یا سازگاری را انتخاب کنند و کنار بیایند، یا جنگ اعصاب و واکنش در مقابل رفتارهای ناپایدار فرد از خود نشان دهند.
نشانه های شخصیت بی ثبات
عدم وجود ثبات شخصیت، معمولا ریشه در تلههای روانی از دوران کودکی دارد. افراد بیثبات در یک لحظه شاد و خوشحال هستند و در لحظه دیگر افسرده میشوند. در یک زمان آنها را فاقد احساس میبینید و در زمانی دیگر در قالب یک شخصیت خشن و دعوایی پیش رویتان ظاهر میشوند.
در دنیای آنها، همه آدمها میخواهند او را تنها بگذارند یا مقصرند. رفتار آنها غیر قابل پیشبینی و متزلل است. دلیل این بیثباتی میتواند ریشه در اختلالات دو قطبی یا اختلال شخصیت مرزی داشته باشد. برای حل این مشکل، میتوانیم با شناخت تلههای روانی، آنها را درمان کنیم.
کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید، راه و رسم روانکاوی خود و شناخت این تلهها را به ما میگوید. این کتاب کمک میکند بهعنوان روانکاو وارد عمل شده و ببینید ریشه تمام الگوهای شخصیتی و رفتاری که امروز از خود نشان میدهید، ریشه در کدام خاطره بچگی دارد.
در نهایت با راهکارهای عملی میآموزیم چطور از نو، زاده شویم و زندگیمان را به شیوه خود بیافرینیم. به طور معمول افرادی که دارای شخصیت بی ثبات هستند، علائمی مانند زیر را دارند:
- واکنشهای هیجانی شدیدی از خود بروز میدهند
- اکثر اوقات حالت تهاجمی یا قهر دارند
- به سختی میتوانند خشم خود را کنترل کنند
- اغلب بعد از عصبانیت احساس گناه و عذاب وجدان دارند
- ترس شدیدی از تنهاماندن و طردشدن دارند، حتی اگر خلاف آن را نشان دهند
- نسبت به زندگی و افراد دید صفر یا صد دارند. لحظهای عاشق و لحظهای بعد متنفر میشوند
- بیثباتی در تمام رفتارها و تصمیمهای خود دارند
- در روابط خود اغلب تنش و ناسازگاری دارند و به دنبال تغییر بقیه هستند
اختلال شخصیت مرزی یا بوردرلاین
اختلال شخصیت مرزی مانند راه رفتن روی طناب نازکی است که هر لحظه فردی که در حال راهرفتن روی آن است، امکان سقوط از این طناب را دارد. این افراد روابط بین فردی پرتنشی دارند و با نگاه صفر یا صد به زندگی و افراد پیش میروند.
ویژگیهای شخصیتی افراد دارای اختلال شخصیت مرزی
ممکن است ببینید یک روز برای عزیزان و دوستان خود سنگ تمام میگذارند و تبدیل به بهترین فرد روی زمین میشوند و روزی دیگر آنها را پست و بیارزش میپندارد و سرد و بیاحساس میشود.
واکنشهای شدیدی در مواقع عصبانیت از خود نشان میدهند که اغلب ناشی از ترس تنهاماندن یا طردشدگی است. در نهایت دچار عذاب وجدان از این واکنش میشوند و به نوعی دیگر برای جبران آن، دوباره دست به واکنشیهای هیجانی دیگر میزنند.
پیشنهاد مطالعه: چگونه ثبات شخصیت باعث بهبود روابطمان می شود؟فرد دارای اختلال شخصیت مرزی، ممکن است در ابتدای آشنایی از همسر آینده خود یک بت ساخته و با او مانند یک پرنسس رفتار کند، او را به رستورانهای گران ببرد و برای خوشحالکردن فرد سنگ تمام بگذارد و روز بعد روی دیگری از سکه نشان دهد و طرف مقابل را به باد انتقاد و خشونت بگیرد.
این افراد معمولا در ظاهر، خود را فردی بینیاز از حضور دیگران، با اعتماد به نفس بالا و اجتماعی نشان میدهند. در حالی که ترس تنهاماندن، اعتماد به نفس و عزت نفس پایین، و احساس پوچی که از درون آنها را میخورد، باعث بیثباتی شخصیتشان میشود.
روش صحیح برخورد با افراد دارای شخصیت بی ثبات
سازگاری و زندگی با افرادی که دارای شخصیت بیثبات هستند، کار راحتی نیست. اینکه بدانید چطور در شرایط مختلف با او رفتار کرده و به هیجانات منفی او چطور واکنش دهید، میتواند تا حدودی به بهترکردن اوضاع کمک کند.
پذیرش آنچه که اتفاق افتاده است به خصوص در مورد رفتارهای عزیزانمان یکی از راههای رسیدن به آرامش درونی است. اینگونه شما در هر شرایطی قادر خواهید بود رفتارهای او را پیشبینی کرده و تا حدودی با شرایط کنار بیایید.
-
آرامش خود را حفظ کنید، حتی اگر او زیاده روی کرد
اگر به نظرتان همه راهها را امتحان کردید و باز در شرایطی با واکنشهای منفی او روبرو شدید، احساس قربانی بودن نکنید. بپذیرید که این شخصیت ناپایدار، همچنان رفتارهای خشمگین و بیثباتش را نشان میدهد، بنابراین پیشبینی کردن آنها کار راحتی نیست.
احتمالا اگر انتظار رفتارهای خشم آلودش را داشته باشید، شرایط قابل تحملتر شود. اگرچه کنترل احساسات، بهخصوص در شرایط بحرانی کار راحتی نیست، اما یکی از روشهایی که میتوان در شرایط سخت، افسار احساساتمان را به دست بگیریم، خودمراقبتی است.
به این ترتیب با خودمراقبتی بین افکار و احساساتمان فاصله میاندازیم. این شیوه به همراه راهکارهای دیگر، در کتاب چگونه عاقل بمانیم بیان شده است که راهکارهای آن میتواند چتر نجاتتان در شرایط بحرانی باشد.
-
حساسیت او را تحریک نکنید
معمولا شخصیتهایی که ثبات ندارند، تجربه طرد شدگی یا رها شدگی در دوران کودکی به خصوص از جانب مادر دارند. به همین دلیل ترس از تنهاشدن، ممکن است همیشه احساس تنها بودن به آنها بدهد و همین باعث شود تا کمک یا یاری کسی را به راحتی و بدون غرض نپذیرند.
این موضوع را درک کنید تا بتوانید در مقابل رفتارهای او، رفتار عاقلانهتری پیش بگیرید. نه تنها در این مورد، بلکه بسیاری از مشکلات شخصیتی در بزرگسالی ریشه در دوران کودکی دارد.
خود شما که در حال خواندن این متن هستید، احتمالا تجربههای مشابه زیادی داشته باشید که در ذهن ناخودآگاه تان ثبت شده و حالا در بزرگسالی خود را نشان میدهد. سوزان فوروارد نویسنده کتاب والدین سمی از این رفتارهای آزاردهنده و اثرات آن در بزرگسالی گفته است. اگر میخواهید بدانید چطور خودتان را از شر تاثیر آن رفتارها نجات دهید، پیشنهاد میکنیم این کتاب را بخوانید.
-
با تفکر صفر و صدی او مقابله کنید
افرادی که ثبات شخصیت ندارند معمولا دیدشان به زندگی و آدمها، صفر و صد است. برای مقابله با این دیدگاه او را تشویق کنید تا میانه را ببیند. مثلا وقتی میگوید : «تو این کار را کردی که من را اذیت کنی یا من را نادیده بگیری» بهتر است بگویید که من برای راحتی تو، فلان کار را انجام دادم تا به دردسر نیفتی. به او اطمینان دهید که برایتان اهمیت دارد.
-
قدرتهای درونیاش را به او یادآور شوید
این افراد ترس از رها شدگی دارند. بر خلاف چیزی که نشان میدهند، اعتماد به نفس و عزت نفس پایینی دارند. در این شرایط، استعداد و تواناییهایشان، هوش و خلاقیت و صفات خوبش را به او یادآوری کنید.
کمک کنید تا تصویر بهتری از خودش بسازد. آنها تصویر منفی و پوچی از خود دارند. به همین دلیل است که شاید وقتی شما به صورت عادی از کسی در مقابل آنها تعریف میکنید، ممکن است با واکنش تهاجمی او روبرو شوید.
در این موقعیت شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید معمولا روان پریشها انسانهای خلاقتری هستند. این موضوع در کتاب جنبه مثبت روی تاریک شما به صورت ملموس ذکر شده که چطور یک پلیس روانپریش در شرایط گروگانگیری، با بیتفاوتی و بیاحساسیاش، بهترین استراتژی را پیش بگیرد.
-
از متخصص کمک بگیرید
زندگی کردن با افرادی که ثبات شخصیت ندارند، کار راحتی نیست. گاهی با تمام سازشها و کوتاهآمدنها میبینید که همچنان سر خانه اول هستید و اوضاع بهتر نشده است.
این را در نظر داشته باشید که برای اینکه نقش یک حامی برای او داشته باشید، نخست خودتان باید از لحاظ روانی آرامش و پختگی لازم را داشته باشید تا بتوانید در مقابل رفتارهای او، صبوری کرده و بالغانه برخورد کنید.
بنابراین اگر شرایط پیچیده شد، حتی اگر خود فرد علاقهای به رفتن پیش مشاوره یا روانپزشک ندارد، خودتان وارد عمل شده و از یک متخصص روانشناس کمک بگیرید.
برخورداری از ثبات فکری به این معنی است که شخص خط فکری و ارزشهای مشخصی برای خود دارد که مبنای اکثر تصمیمات و رفتارهای او هستند و معمولا رفتارهای ناگهانی، متغیر و متناقض با یکدیگر بروز نمیدهد.
تصمیمهای هیجانی نگیریم و قبل از هر رفتاری به عواقب آن فکر کنیم، همچنین تقویت مهارت اعتماد به نفس و شناخت و بهبود ویژگیهای شخصیتیمان میتواند به ثبات شخصیت کمک کند.