ثبت نام و دریافت هدیه
۱۰ روش جدید که برای سنجش میزان موفقیت به دانستن آن‌ها نیاز دارید. به کمک این روش‌ها به درک بهتری از آنچه که موفقیت نام دارد، می‌رسید.
شاید با نگاه کردن به برخی از افراد، در وهله اول، موفقیت خاصی از آن‌ها به چشم نیاید؛ اما با فرا گرفتن روش‌های ارزیابی موفقیت درمی‌یابیم که متر و معیارهای سنجش موفقیت با تعریف‌های کلیشه‌ای موجود تفاوت زیادی دارد. این افراد همواره برای رشد و توسعه مهارت‌های فردی خود اهمیت زیادی قائل شده‌اند. بنابراین شاید با نگاه کردن به افراد، باید دنبال نشانه‌های دیگری برای پی بردن به موفقیت آن‌ها بگردیم.
اولین موضوعی که برای پیوستن به گروه افراد موفق لازم است بدانیم، شناساییِ هدف است. برای آنکه فردی «موفق» نامیده شود، هدفِ او باید «زندگی» باشد.
با توجه به محدودیت زمانی در زندگی هر فرد، میزان بهره‌برداری از آن، می‌تواند یکی از متر و معیارهای سنجشِ میزان موفقیت باشد.
متر و معیار شما برای آنکه بدانید شخصی، موفق است یا خیر، چیست؟
اما زندگی و چگونه زیستن (در کسب و کار، در خانواده، در فعل و انفعالات هرروزه) یا به طور کلی آیین زندگی، یک اندازه‌گیری و ارزیابی حقیقی از کمال و کامیابی است.
آنچه که در این مقاله به آن می‌پردازیم:
- درون و بیرون موفقیت
- ۱۰ روش جدید برای ارزیابی موفقیت: یک کسبوکار موفق یعنی… یک زندگی موفق یعنی…
- تفکر آخر (جمع بندی)
درون و بیرون موفقیت
زندگی، درون و بیرون شما پدیدار شده و در جریان است. شما و سایر انسان ها جدا از هم نبوده و به هم پیوسته هستید. زندگی آن ها و همچنین موفقیت‌هایشان توسط شما تحت تاثیر قرار می‌گیرند. در عین حال آن ها نیز بر شما و موفقیت‌هایتان تاثیر می‌گذارند.
این واضح است که «موفقیت» نمی‌تواند در یک بُعد مورد ارزیابی و سنجش قرار گیرد. متر‌های زیادی برای این ارزیابی وجود دارند، اما اگر شخصی موفقیت خود را صرفا بر اساس آن بخش از متر و معیار‌ها که بر او و زندگی‌اش تاثیر گذاشته است، مورد سنجش قرار دهد؛ به این معناست که نتوانسته است میزان موفقیت خود را به درستی ارزیابی کند.
۱۰ روش جدید برای ارزیابی موفقیت
یک کسبوکار موفق یعنی…
یک کسبوکار همانند یک تیم فوتبال دارای نیروهایی در خط حمله است. اما همانطور که در تیم فوتبال پیروزی حاصلِ تلاش و هماهنگی تمام بازیکنان است و دستاوردی نیست که فقط توسط مهاجمان در خط حمله به دست آمده باشد، در یک کسبوکار هم فقط نیروهای تیم تبلیغات یا بازاریابی و فروش نیستند که موفقیت را برای مجموعه رقم زده و سودآوری می‌کنند.
یک کارشناس فوتبال، برای آنکه متوجه شود یک تیم قابلیت برد و پیروزی در مسابقه‌ای را دارد یا خیر، تنها به خط حمله و نیروهای مهاجم نگاه نمی‌کند، بلکه متر و معیارهای بسیاری را برای سنجشِ پتانسیلِ برد و باختِ تیم در نظر می‌گیرد.
در کسب و کار نیز همینطور است، متر و معیارهای بسیار زیاد و مهمی در سنجشِ پتانسیلِ موفقیت یک شرکت وجود دارد، که ارزیابی تیم فروش و سودآوریِ آن‌ها تنها یکی از این متر و معیارهاست.
۱- به هدف بزنید!
اغلب افراد به جایی می‌روند که به آن نگاه می‌کنند! همانطور که در بازی بیلیارد به سختی می‌توان نگاه را بر روی یک توپ خیره کرد و سپس با ضربه زدن به توپی دیگر آن را در حفره هدف انداخت. بنابراین شناخت و آگاهی کامل از اهداف کسب‌و‌کارتان، موضوعی بسیار مهم است.
اما اهداف کسب‌و‌کار‌ها، زوایای مختلف و جنبه‌های گوناگونی دارند. از نظر سودآوری، برخی از اهداف کسبوکار شامل رشد و توسعه فروشگاه‌ها، افزایش سطح بازاریابی و فروش، تقسیم فروشگاه به بخش های مختلف، جلب رضایت بالای مشتری، کاهش جنبه‌های منفی یا معایب محصولات و بسیاری موارد دیگر می‌شود.
اما تا زمانی که ندانید اهداف کسب‌و‌کارتان دقیقا چه چیز‌هایی هستند، هرگز قادر به تحقق آن‌ها نخواهید بود. اهداف مد نظرتان برای کسبوکار را با اعضای مجموعه خود به اشتراک بگذارید و نتیجه را بسنجید. بسیاری از افراد در محل کار خود صحبتی از اهداف به میان نمی‌آورند؛ درنتیجه، این موضوع واقعا برای هیچکس شفاف و مشخص نیست. اگر افراد از اهداف مجموعه‌ای که در آن مشغول به کار هستند، مطلع باشند، به راحتی می‌توانند خودشان هم‌مسیر بودن با مجموعه را بسنجند و حواسشان به نکات تعیین کننده مسیر باشد.
کتاب «آن یک چیز» به این موضوع به خوبی و به شیوه‌ای قابل درک، پرداخته است.
اهمیت شناسایی اهداف، همچنین در کتاب دیگری با نام «چرایی خود را بیابید» بسیار ملموس و با روش‌هایی بسیار کاربردی، بیان شده است.
هیچ کدام از مراحل موفقیت، واقعا سخت یا پیچیده نیستند اما واقعیت این است که موفقیت، هرگز بدون توجه و سپری کردن این مراحل، به دست نمی‌آید.
۲- کسبوکار خود را توسعه دهید.
رشد و توسعه، یک مفهوم شخصی است، حتی در مرحله اجرا. رشد و توسعه مهارت های فردی یا کاری، رضایتمندی مطلوبی را برای افراد به ارمغان می‌آورد.
در این مبحث، کسبوکار کمی شبیه به یک کودک است. به عنوان والدین یک کسبوکار، رضایت شما در رشد و تعالی این کودک است. اینکه به او کمک کنید تا سال‌های آسیب‌پذیری کودکی را با موفقیت پشت سر بگذارد، یا نظاره‌گر دوران بلوغش باشید و حتی نقش توسعه‌دهنده خط فکری و افق دیدش را ایفا کنید، احساساتی شیرین و مطلوب برای شما به ارمغان می‌آورد.
در این جریان، شما نیروهای انسانی کسبوکار خود را از لحاظ کمیت و کیفیت رشد می‌دهید، ارتباطات مجموعه خود را با بازار هدفش گسترش می‌بخشید و در تمامی سطوح دست به توسعه و شکل‌دهی شرکت‌تان می‌زنید.
۳- حجم تغییرها و تعویض‌ها را کاهش دهید!
بر اساس یکی از مقالات مجله Forbes، میزان تغییرات و تحولات اساسی و بنیادی در کسبوکار، باید در یک بازه ده ساله، سیری نزولی را طی کند.
شرکت میکرل (Micrel)، در صنعت مربوط به خودش، کمترین جایگزینی و تعویض کارمند را داشته‌است. این شرکت همچنین بیشترین حجم کارمندان بومرنگی (منظور کارمندانی است که پس از ترک شرکت مجددا تصمیم به بازگشت گرفته‌اند) را به خود اختصاص داده است.
این موفقیت به آن دلیل حاصل شده‌است که شرکت توانسته شخصیت حقوقی یکپارچه‌ای از خود در ذهن بازار هدفش به جای بگذارد.
۴- یک زندگی متعادل داشته باشید.
تمام روز کار کردن و وقتی برای استراحت، بازی یا زندگی شخصی نگذاشتن، از شما شخصی عروسکی می‌سازد. ممکن است گاهی حتی در نگاه مردم یک روبات ابله شکل بگیرد. دلیل این نگاه آن است که، زندگی تماما کار نیست، بلکه بخشی از زندگی به کار کردن اختصاص می‌یابد.
اندازه‌گیری میزان تعادل در زندگی شما، دست‌آورد به خصوصی در بر ندارد، اما زمانی که زندگی شما به هیچ‌وجه متعادل نیست، اندازه‌گیری‌ها نتایج راحت‌تری از میزان موفقیت‌تان را حاصل می‌کند.
میزان اندکی تفریح، وضعیت نامطلوبی از سلامتی، بحران‌های ازدواج یا طلاق، فرزندانی عجیب و مغایر با آنچه که طبیعی خوانده شود… این‌ها وزنه‌های سنگینی است که از زندگی آویخته می‌شوند و بررسی آن‌ها به تنهایی کافی است تا نتایج شفاف و قابل بحثی از موفقیت یک فرد را حاصل شود.
۵- موفقیت خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.
ابنزر اسکروج (Ebenezer Scrooge) و قبل از آن، جکوب مارلی (Jacob Marley)، ارزش‌های به دست آورده خود را به جریان انداختند و آن‌ها را با دنیا به اشتراک گذاشتند. می‌توان گفت، اهمیت این موضوع برای مارلی به قیمت تمام زندگی‌اش تمام شد!
«اما تو همیشه یکی از بهترین مردان کسبوکار بودی!»؛ این جمله را اسکروج، با لکنت و کمی غیر مطمئن به زبان آورد. اسکروجی که اکنون این موضوع را درباره خودش رعایت می‌کند.
جکوب در جواب این جمله و در حالی که دستان اسکروج را در دستان خود می‌فشرد، با صدایی رسا پاسخ داد: «کسبوکار!»…. «انسانیت، کسبوکار من بود، شادکامی و سعادت، کسبوکار من بود، کمک رساندن و خیریه‌ها، صبر و شکیبایی، خیرخواهی و سخاوتمندی و… تمام این‌ها کسبوکار من بود! این‌ها تجارت‌های من در صنعت بود. این ها همانند قطره‌ای از سمت کسبوکار من بر روی اقیانوس جهان اطرافم افتاد.»
با مطالعه این داستان کوتاه و با خواندن سخنان جکوب، درمی‌یابیم که به طور حتم، آنچه که توسط کسبوکار ما با محیط اطراف و دنیای بیرون به اشتراک گذاشته می‌شود، یک اندازه‌گیری و ارزیابی دقیق از میزان موفقیت‌مان است. پول، زمان، صبر، دانش، خرد و …
از جمله کتاب‌های ارزشمند و پرفروشی که درباره موضوع مورد بحث این مقاله، تا کنون به چاپ رسیده‌اند می‌توان به مواردی همچون «ابزار موفقیت بزرگان» که حاوی تمام نکاتی است که افراد بزرگ جهان در مسیر موفقیت خود در نظر داشتهاند، اشاره کرد.
همچنین در این راستا، کتاب «اسرار موفقیت پایدار» راه‌کارهایی خارق‌العاده از زندگی شخصی و حرفه‌ای نویسنده به نمایش گذاشته است که با به کارگیری آن‌ها می‌توانید به تمامی اهداف خود در زندگی جامه عمل بپوشانید.
در قسمت اول مقاله «چه کسی موفق است» شما را با ۵ روش جدید آشنا کردیم، که با به کارگیری آن‌ها در مسیر زندگی شخصی و یا حرفه‌ای خود، می‌توانید به دو دست آورد مهم برسید:
- می‌توانید میزان موفقیت خود و سایر افراد اطراف‌تان را سنجیده و ارزیابی نمایید.
- می‌توانید در صورتی که تا به حال خود را شخصی موفق نمی‌دانستید، تعاریف ذهنی خود را از این واژه، اندکی تغییر داده، به‌روز‌رسانی نموده و سپس در مسیر پر پیچ و خم آن با استحکام بیشتری گام بردارید.
در قسمت بعدی این مقاله شما را با ۵ روش جدید دیگر برای ارزیابی موفقیت، آشنا خواهیم کرد.
